اصولي جهت درك چگونگي اثر رژيمهاي غذائي خاص يا فرآوردههاي رژيمي برجذب مواد مغذي و داروها
درك و فهم اصول زير داراي اهميت است :
1-مادةمغذي (با مولكول بزرگ) خاص موجود در رژيم غذائي ميتواند جذب داروها و همچنين مواد مغذي را افزايش داده يا آن را به تعويق انداخته و يا كم كند.
2-ممكن است بيماريهاي دستگاه گوارش جذب داروها را مختل كرده يا افزايش دهند.
3-رژيمهاي غذائي خاص كه حاوي مقادير مشخصي از مواد غذائي با مولكول درشت ميباشند را ميتوان به منظور كنترل بيماريهاي گوارشي و همچنين بيماريهاي متابوليسمي بكار برد.
4-اثر درماني اين چنين رژيم غذائياي ممكن است اثرات بيماري گوارشي را برجذب دارو خنثي كند.
نوروپاتي اعصاب خودكار ناشي از ديابت باعث بيحركتي معده شده و درنتيجه سرعت و كارآئي جذب مواد مغذي و داروها را مختل ميكند.
تنگي دريچه پيلور، فيبروزكيستيك، پانكراتيت مزمن، انتروپاتي حساس به گلوتن (بيماري شكمي) بيماري كرون، گاستركتومي و قطع روده (رزكسيون روده) موجب ايجاد اثرات مشابه بالا از طريق كم كردن سرعت تخليه معده، كاهش قابليت ترشح اگزوكرين پانكراس و كاهش سطح جذبي روده و كاهش زمان عبور مواد از روده ميگردند.
رابطه بيماريهاي گوارشي و ظرفيت جذب داروها و مواد مغذي در جدول 1-2 نشان داده شده است.
جدول 1-2 اثرات تغيير در فعاليت سيستم گوارشي كه در اثر بيماريها پديد آمده باشد، برجذب داروها و مواد مغذي :
دارو درماني ميتواند جذب مواد مغذي را در بيماريهاي گوارشي بهبود بخشد. براي مثال پس از قطع و برداشتن قسمت كوچكي از روده، بيمار دچار افزايش ترشح معده ميشود.
با تجويز سايمتيدين (آنتاگونيست گيرنده H2 هيستامين) در اين مورد كارآئي جذب مواد مغذي بيشتر شده و دفع چربي و نيتروژن از راه مدفوع كاهش مييابد.
سايمتيدين سبب مهار ترشح اسيد معدي،كاهش ترشح مايع معدي، كاهش سرعت تخليه معده ميگردد.
بدين ترتيب هم اختلال در هضم و هم اختلال در جذب كه تظاهرات ديررس جراحي دستگاه گوارش ميباشند كاهش مييابند.
ليست خلاصه رژيمهاي غذائي خاص و مواد رژيماي كه فراهمي زيستي داروها و ماد مغذي را تغيير ميدهند، در جدول 2-2 آورده شده است.
جدول 2-2 رژيمهاي غذائي خاص و مواد رژيمياي كه برجذب مواد مغذي تأثير ميگذارند :
رژيمهاي غذائي خخاص كه برجذب داروها و مواد مغذي تأثير ميگذارند جهت شناخت مكانيسم اثر غذاها و نوشابهها برفراهمي زيستي به ما كمك ميكنند. بطور مثال افزودن فيبر به رژيم غذائي زمان تخليه معده را افزايش داده و يكي، يا چند تا از اثرات زير را به جا خواهد گذاشت :
الف-افزايش حلاليت : دارو يا فرآورده جامد يك ويتامين قبل از تخليه به روده كوچك (كه در آنجا جذبش بستگي به وجود آن به حالت محلول دارد) فرصت بيشتري براي حل شدن در مايعات معدي خواهد داشت. مدلي براي نشان دادن اين اثر، تجويز قرص ريبوفلاوين همراه محلولي از پليمر گلوكز (polycose, Ross) ميباشد. بدين ترتيب جذب ريبوفلاوين آهستهتر از موقعي ميشود كه قرص ريبوفلاوين همراه شير مصرف شود. اين امر را ميتوان از طريق اختلاف حلاليت فرمولاسيون جامد ويتامين در اين دو نوشابه،توضيح داد.
ب-جذب (برداشت) تدريجي ترگلوكز از قسمت پروكسيمال روده باريك و نتيجتاً افزايش تحمل (تولرانس) نسبت به گلوكز (اثري مهم در افراد مبتلا به ديابت)
ج-تحويل مواد غذائي و داروها با كارآئي بيشتر به محل جذب قابل اشباع در قسمت پروكسيمال رودة كوچك
ميدانيم كه بيشتر مواد رژيمياي كه زمان تخليه معده را افزايش ميدهند، موجب افزايش جذب ريبوفلاوين نيز ميگردند. موادي مثل آلژينات سديم (كه به عنوان افززودني خوراكي مورد استفاده قرار ميگيرد)، نوشابههاي داراي كولا كه حاوي اسيدفسفريك و شكر هستند، و همچنين سبوس دانه درشت موجود در نانها يا در غلات، سبب تأخير در تخليه معده شده و تمام اين مواد باعث افزايش جذب ريبوفلاوين ميگردند. همچنين خوردن حجم زيادي از غذا و بلع غذاهاي داغ و يا غذاهائي كه حاوي چربي ميباشند نيز به علت ايجاد تأخير در تخليه معده سبب پيدايش اثر مشابهي برجذب ريبوفلاوين ميگردند. (افزايش جذب)
علاوه برآن داروهاي آنتيكولينرژيك كه سرعت تخليه معده را كم ميكنند نيز باعث افزايش فراهمي زيستي ريبوفلاوين ميشوند.
امكان دارد اين امر به نظر نادرست بيايد كه افزايش جذب ماده مغذي به اين شكل مستلززم كاهش سرعت جذب آن ميباشد. در صورتيكه داروهائي را كه به آهنستگي حل ميشوند (و وقتي كه با سرعت كم به محل جذب خود ميرسند، بهتر جذب ميشوند) همراه با مواد غذائي يا حالتهاي فيزيولوژيك بهبود بخشنده جذب ريبوفلاوين مصرف كنيم، فراهمي زيستي اين داروها افزايش مييابد.
از طرف ديگر رژيمهاي غذائي خاص و مواد موجود در آنها و اجزاي غذاهاي معمولي، ميتوانند در صورت تداخل در داخل روده سبب مهار جذب داروها و مواد مغذي ميگردند. فرآوردههاي حاوي دانة اسفرزه موجب كاهش جذب ريبوفلاوين ميگردند.
در موش صحرائي رژيم غني از فيبر حاوي بيش از 10% از مخلوطي از متيل سلولز، آگار، دانه گند، و پكتين باعث كاهش جذب بتاكاروتن ميگردد.
نكته جالب توجه اين است كه بكار بردن تركيب مشابهي از مواد بالا به نسبت 5% در رژيم غذائي موش سبب بهبود جذب بتاكاروتن ميشود. اين امر احتمالاً به خاطر اثر آن بر تخليه معده ميباشد.
اثر افزودن فيبر به رژيم غذائي بر فراهمي زيستي آهن، وابستگي زيادي به ليگاندهاي موجود در وعده غذاي خورده شده دارد. مطالعات متعدد نشان دادهاند كه جذب آهن (آهني كه در مولكول هم نباشد Non-heme iron ) موجود در غذاهاي غني شده از آهن يا مكملهاي تغذيهاي حاوي آهن با اضافه كردن فيبر به رژيم غذائي كاهش مييابد.
در واقع در اين مورد اين نظريه مطرح ميباشد كه ارزش غذائي آهن از طريق مصرف رژيم غذائي پرفيبر، كاهش مييابد.
هر چند كه اطلاعاتي كه از آزمايشات انجام شده توسط ميلرولي (1983) بدست آمده نشان ميدهد كه در رژيمهاي غني از گوشت و سبزيجات، جذب آهن غير هم بهتر از رژيمهاي كربوهيدرات حاوي همان مقدار فيبر ميباشد علت اين امر اثر بهبود دهنده اسيداسكوربيك موجود در سبززيجات و نيز ليگاندهاي با وزن مولكولي كم كه در گوشت وجود دارند ميباشد. معهذا مصرف همزمان منابع فيبري مثل سبوس، با فرآوردههاي داروئي حاوي آهن ميتواند سبب كاهش جذب آهن موجود در دارو گردد.
علت كاهش جذب آهن توسط سبوس گندم، وجود موادي در سبوس است كه حاوي مواد محلول غيرفيتاتي و غني از فسفات ميباشند.
فراهمي زيستي كم آهن موجود در شير بعلت وجود فسفات در شير ميباشد.
با وجود اينكه تعدادي از اجزاء غيرمغذي غذاها و نوشابهها ميتوانند جذب آهن را كم كنند، اردمن و فوريس (1983) متذكر شدهاند كه اين نكته اهميت باليني ندارد. تاننهاي موجود در چاي مطمئناً ميتوانند جذب آهن را كاهش دهند و اين مسئله ميتواند در افرادي كه زياد چاي نوشيده و رژيم غذائي آنها فقر آهن دارد، بسيار مهم باشد.
با وجود اينكه عوامل قوي شلات دهنده، مثل دي سديم EDTA (كه بعنوان يك افزودني خوراكي مورد استفاده قرار ميگيرد). سبب كاهش فراهمي زيستي آهن ميشوند. اهميت باليني اين فرآيند مورد ترديد ميباشد، زيرا مقدار آن در رژيم غذائي بسيار ناچيز است. شايان ذكر است كه تركيب آهن EDTA را جهت غني كردن غذا از آهن، بكار ميبرند.
فرآوردههاي حاوي پروتئين سويا، جذب آهن غير هم را مهار ميكنند هر چند كه افزودن گوشت يا صد ميليگرم اسيد اسكوربيك به يك وعده غذاي حاوي پروتئين سوياي ايزوله شده باعث افزايش فراهمي زيستي آهن ميشود.
فراهمي زيستي روي Zn در رژيمهاي غذائي پرفيبر كم ميباشد. (بخصوص رژيمهاي گياهخواري) عموماً اين نكته پذيرفته شده است كه اسيد فيتيك مهاركننده جذب روي، در رژيمهاي گياهي ميباشد.
دانستن اثرات درماني يا مثبت رژيمهاي خاص غذائي برجذب مواد مغذي يا داروها، اهميت بسيار دارد. به عنوان مثال، با وجود اينكه عدم تحمل لاكتوز باعث كاهش جذب آسپيرين ميشود، رژيم غذائي حاوي مقدار كم لاكتوز ميتواند اثر عكس از خود نشان دهد. به همين ترتيب تغذيه افراد مبتلا به بيماري شكمي با رژيم غذائي فاقد گلوتن سبب طبيعي شدن جذب فولات ميگردد.