تقسيم بندي جسم وجسد از ديدگاه ذات درمانی

ذات درمانی در بخش پيشگيري توجه خود را به ذات و هويت متمركز مي كند،ولي در بخش درمان بيشتر متوجه جسم مي شود،چرا كه راه ورود و تأثير بر هويت و ذات انساني جسم است و در واقع تنها راه نفوذ جسم است.بنابر اين ذات درمانی داراي تقسيم بندي ديگري در اين بخش مي باشد كه به شرح زير است: جسم و جسد از اين ديدگاه داراي دو بخش عمده مي باشد.

بخش اول:

به قسمتهايي از جسد گفته مي شود كه داراي يك ارتباط قوي و غير قابل انكار با ذات و هويت داردكه جسميت خاص ناميده مي شود.

بخش دوم:

به آن قسمت از جسم و جسد گفته مي شود كه هيچگونه ارتباطي با ذات و هويت ندارد و جسميت تام ناميده مي شود.

جسميت خاص

اگر بعد عرفاني موضوع را درنظر بگيريم مرتبه جسميت خاص بالاتر از جسميت تام است و در واقع جسميت تام غلظت محض است كه بخش كاملاً خاكي از وجود انسان است و جسميت خاص به واسطه اينكه يك درجه بالاتر از جسميت تام است داراي رقت شده و در نتيجه از غلظت كمي فاصله گرفته كه اين رقت بواسطه همان ارتباطش با ذات و هويت انساني است. جسميت تام

جسميت تام فاقد هويت ذاتي است،معمولاً قسمت بیشتری از كل جسم در اين بخش گنجانده مي شود.در اين بخش دردها و درمانها با ديگر موجودات هم جنس مشابه است.يعني علاوه بر اينكه درد و درمان در اين بخش با انسانهاي ديگر مشابه است با حيوانات نيز از تشابه برخوردار است.براي مثال شكستگي استخوان كه در اين بخش گنجانده مي شود،براي تمامي انسانهايي كه به همين نحو دچار شكستگي استخوان شده باشند از يك فرمول درماني استفاده مي كنند كه حتي براي حيوانات نيز قابل استفاده است.

جراحات موضعي و سوختگي ها،شكستگي ها در تمامي گونه هاي بشري و حتي حيواني مشروط به هم گروهي(مثلاً پستانداران)با يك نوع فرمول و تكنيك بهبودمي يابند. يكساني نحوه درمان به اين علت است كه وابسته به هويت موجودات نمي باشد.از ديد ذات درمانی فرق بين حيوان و انسان در هويت و ذات نيست بلكه در روح است.يعني حيوانات داراي ذات مي باشند ولي فاقد روحند،البته حيوانات ذاتي درخور جسم خود دارند و بسته به رقتي كه دارند مؤثر مي شوند.مثلاً هر چقدر رقت ذات حيوان بيشتر باشد به ذات انساني نزديك تر مي شونو مي توانند بر انسان تأثير گذاشته و يا از آن متأثر شوند.مثل سگ و گربه و اسب،در اين بحث هر چقدر غلظت ذات حيوان بيشتر باشد به همان نسبت از انسان دورتر مي گردد مثل خوك،مورچه و..... مشخص نمودن نقاط خاصي از بدن براي اين بخش يعني جسميت تام تقريباً مشكل و پيچيده است.

در واقع هر گاه بتوان به نقطه خاصي به عنوان مركز درد اشاره كرد(مثلاً نقطه اي در ساعد،لاله گوش و يا نقطه اي در ران در اين بخش (جسميت تام )مي گنجد.به عبارت ساده تر،درد و جراحات و اشكالات در نقاطي كه بيمار بتواند آنها را نشان بدهد و كاملاً مشخص باشند جزء اين گروه تقسيم بندي مي شوند.براي روشن تر شدن مطلب مثالي مي آوريم.ممكن است شما از پا درد شكايت كنيد ولي نتوانيد نقطه خاصي از پايتان را نشان دهيد.درواقع شكايت از يك درد نامفهوم و منتشر داريد ولي ممكن است بگوييد پايم درد مي كند و دقيقاًنقطه خاصي را نشان دهيد.حالت دوم را مي توان جزء جسميت تام تقسيم بندي كرد. با توجه به اينكه در علوم مرسوم ذات و هويت انساني درنظر گرفته نشده است،اين علوم بيشترين موفقيت خود را در بخش جسميت تام دارند و براي همين است كه در پزشكي تجربي بخشهاي مكانيكي درماني بسيار جلوتر از بخشهاي ديگر است و ما شاهد هستيم كه تجهيزات اتاق عمل،دندانپزشكي و چشم پزشكي نسبت به روان درماني غيرقابل مقايسه اند.اين امر از آن جهت است كه پزشكي تجربي،موفقيت را در بخشي داشته و خواهد داشت كه ذات مطرح نباشد. بخشی از بدن داري ذات بوده و درمان اين بخش بدون درنظر گرفتن ذات غيرممكن و يا دشوار خواهد بود.اين بخش از بدن بواسطه ارتباط با ذات با روح مرتبط بوده و مي تواند همانطور كه قبلاً توضيح داده شد،انواع تأثيرها را آشكار كند و منشأ اين تأثيرات نيز ذات و هويت انساني بوده و درمان آن نيز از اين طريق مي باشد. در پزشكي نوین تعريف بيماري و سلامت منحصراً محدود به بخشهاي فاقد ذات است.يعني پزشكي نوین به راحتي مي تواند فرق بين دندان سالم و خراب را توضيح دهد و يا چشم قوي و ضعيف ،با چه معيارهايي سنجيده مي شوند و يا انگشت كج و سالم ،از چه ساختاري تبعيت مي كنند، ولي بيماريهاي رواني و شخصيتي افراد را هنوز نتوانسته ،به درستي معني كند و خط مرزي را بين سالم و ناسالم به همان دقت موارد ديگر مشخص سازد.

به واسطه همين موضوع بسياري از بيماريها را كه نمي تواند با معيارهاي جسمي مقايسه كند به عنوان بيماريهاي عصبي طبقه بندي مي كنند. در ذات درمانی هر عضو انسان داراي يك جايگاه مشابه در ذات اوست.يعني هر عضو علاوه بر اينكه داراي يك مشخصه از نظر مواد تشكيل دهنده است،داراي يك ذات نيز مي باشد كه همانند جسم كه اعضاء مختلف مانند دست و پا،سر و دست و......جسم كامل را تشكيل مي دهند.

اجزائ ذات نيز تشكيل ذات كامل انساني را مي دهند.

ذات انساني پل ارتباطي بين روح و جسم است.ذات انساني قدرت آن را دارد كه جسم را به رقت برساند يعني از غلظت دور كند و جسمي كه دچار رقت مي شود مي تواند بيماري را به سادگي پشت سر بگذارد.كه البته تأثيرات آن فراتر از بيماري مي باشد،يعني اين تأثيرات به اندازه اي قوي است كه حتي معيار و خط فرضي سلامتي را نيز مي گذراند.با اين ديدگاه هرچقدر جسم داراي استقلال بيشتر مي شود رقيق تر مي شود و هر چقدر كه رقيق تر شود مي تواند فاصله خود تا ذات را بیشتر کند این یعنی استقلال بیشتر.