مدارهای ذات

همانطور که قبلا اشاره گردیده مدارهای اشاره شده بواسطه جابجایی ذات تعریف گردیده است و نحوه تقسیم بندی ان بشرح زیر است .

مدار جنون

مدار سرگردانی

مدار تعادل

مدار تعالی

مدار برزخ

مدار قیامت

از انجایی که مدار های برزخ و مدار قیامت بحث ما را فلسفی نموده و از حیطه درمان خارج میسازد وهمچنین از انجایی که بنده دانش پرداختن به انرا ندارم انرا به اهل خودش واگذار نموده وسعی میکنم تمامی تمرکز را بر بخشهای دیگر بگذارم.

مدار جنون

مدار جنون در ذات درمانی به حوزه ای اطلاق میشود که ورود ذات به ان حوزه موجبات بهم ریحتگی را از نظر ماهیتی ایجاد میکند بدون انکه در ساختار جسمیت تام ،آسیبی وارد کند . در مدار جنون جسم به وضعیتی میرسد که در پایین ترین و کمترین حالت و وضعیت استفلال قرار داشته و بواسطه عدم اعتماد به نفس ،با تمام قدرت تاثیر گذار بروی ذات گردیده و ذات را به نردیک ترین حالت و حتی باعث حلول در خود مینماید.

ساده ترین مثال در این ارتباط مثال غریق و ناجی است .چنانچه غریق که فقط توانای کمی در شنا کردن دارد، در حالتی قرار گیرد که در شرایط حداکثر ترس و دلهره باشد عملا ضمن سرعت بخشیدن به اسیب خود میتواند نقش ناجی را هم با تمام تبحر بی فایده کند .در چنین حالتی جسم و ذات با یکدیگر اسیب میبینند هر چند که اسیب جسم بیشتر از ذات خواهد بود .

جسم ناپایدار میتواند ذات را بخود نزدیکتر و نزدیکتر کند تا مرحله ای که باعث حلول در جسم گردد (مثل چسبیدن غریق به ناجی ) در چنین وضعیتی ،ذات بادرجه رقت و لطافت بالا ،ورود به جسم با غلظتی بالا میکند و بخش جسمیت خاص جسم که توانایی تحمل این همه غلظت را ندارد هرچند که اسیب فیزیکی و سخت افزاری نمیبیند ، دچار اسیب های جدی گردیده و از نظر ذات درمانی اولین عارضه در این حالت جنون انی میباشد .

معمولا اسیب های فیزیکی بعداز جنون انی رخ میدهد که جسم افسار گسیخته بدون هیچ کنترلی میتواندبرای خود و دیگران خطر ساز گردد.بسیاری از خود کشی ها و دیگر کشی ها ناشی از این جنون انی است که گاه حالت پایدار و گاه هم بسیار زود گذر میباشد. (این موضوع در بخش درمان بطور کامل و مشروح بحث خواهد گردید.)

پس انچه که از دیدگاه ذات درمانی قابل توجیه است ،نزدیکی بیش از حد ذات به جسم و حلول ان به جسم میتواند از شروع یک جنون خفیف و عکس العمل های غیر معمول و غیر مرسوم تا جنون محض ، خط و مرز را مشخص کند .

هرچند این جانب مقیاسی را برای این فواصل نیافته ام (که انشاالله بزودی محقق میشود)ولی در حالت های جسمی و عکسالعمل های جسمی میتوان این فواصل را قابل تعریف کرد .

در علم طب بیماری عبارتست از انحراف از معیار سلامتی ،و سلامتی در اجتماعات گوناگون تعاریف خاص خود را دارد.

در ذات درمانی نیز بر اساس عکسالعملهای فردی میتوان میزان این انحراف را تعریف کرد و بر اساس ان تعاریف میتوان حالت های شخص را تفیسر نمود و چنانچه تفاسیر دقیق باشند ، میتوان لحظه ورود ذات به حوزه جسم را بعنوان خط قرمز جسمی بنامیم و در وافع مرز بندی انرا معنی ببخشیم .

در اینده نه چندان دور این علم انقدر پیشرفت میکند که همانند ازمایشات مرسوم با اعداد و ارقام تعاریف دقیقی برای این حد و مرزها تعیین کند .

میدانم که در حال حاضر مدام این سوال مطرح میشود که چگونه میتوان این فواصل را مدیریت کرد و خوشبختانه در حال حاضر نشانه های جسمی که قابلیت اندازه گیری را دارند کم نیستند که میتوانند نشانگر این موضوع باشند و با مدیریت این نشانه ها بتوان فواصل ذات با جسم را مدیریت کرد .

انچه را که تا کنون یافته ام و به ان یقین دارم اینست که ،مواردی که در مدیریت فاصله ذات از جسم تاثیر گذارند قاعدتا بایستی لطافت لازم برای انتقال را داشته باشند .بنا بر این بایستس مشخصه های ویژه ای را دارا باشند که در ذات درمانی به شکل زیر تقسیم بندی میشوند .

1- داروهای فرا ماده ای که هیچگونه غلظتی نداشته و عین لطافتند

2- داروهای لطیف از جنس ماده

از گروه داروهای فرا ماده ای انچه که بیشتر از همه در دست است و بسیار مرسوم (ولی مردم به ان بی توجه) که حتی خداوند متعال نیز انرا بکار برده ، کلام است .

کلام داروی فرا ماده ایست که همانند ذات لطیف است و بطبع بعد مکان و زمان برایش علی السویه است ،البته در طب نوین هم از این دارو بشکل ناقصی در علم روانشناسی بهره برده شده است و استفاده از کلام در درمان تازگی نداشته و بدعت نیست .( در بحث درمان تفضیلا به این موضوع پرداخته میشود )

از گروه داروهای ماده ای میبایست سراغ لطیف ترین انها رفت که سنخیتی با لطافت ذات وتوان تاثیر گذاری بروی ذات را داشته باشند .

در حال حاضر رقیق ترین موردها در دنیا که از لطافتی نسبی بر خوردار هستند به ،هوا ،گرما ،سرما ،بخار و دود و مواد کم حجم با توان تاثیر گذاری بالا ،در عالم جامدات انرژی هسته ای و در عالم بیولژی به هورمونها اشاره کرد .

خلاصه انچه را که سعی در طرح ان داشتم این بود که مدار جنون ،یک فضای تعریف شده با مرز مشخص میباشد (البته اندازه ان به تعداد انسانها متفاوت ،لاکن مشابه میباشد)که چنانچه به هر دلیلی ذات از ان مرز به جسم نزدیکتر شود باعث جنون از یک در جه پایین تا جنون با درجات بالا میگردد که درجات بالای جنون در لحظه حلول ذات در جسم ایجاد میگردد.

مدار سرگردانی

مدار سرگردانی از قابل بحث ترین مدارهای ذات درمانی است .این مدار شلوغترین مدارذات انسانی است .در این مدار حیوانات جایی ندارند . این مدار مختص موجوداتی است که دارای جبر و اختیار باشند و حق انتخاب در افرینش انها گنجانیده شده باشد .به نظر من حداقل بایستی بیش از سه چهارم جمعیت انسانی دارای ذاتی در این مدار باشند و این بدان سبب ایت که ذات انسان پس از رسیدن به بلوغ ، مرحله رشد تعالی خود را از این نقطه اغاز خواهد نمود. انسانها با ذاتی در این مدار ،مدام در حالت سرگردانی و دو راهی های انتخاب قرار دارند .

مدار سرگردانی در واقع بیماریزا ترین مدار ذاتی است .این مدار شامل ذات جسمی است که به استقلال نرسیده باشد یعنی در ناپختگی و نارسی وا مانده باشد .

از انجایی که این مدار جمعیت بیشتری را در خود دارد در نتیجه تلاقی ذاتی بیشتری در ان صورت گرفته و بطبع ان تاثیر پذیری بیشتری نیز اتفاق میافتد ضمن انکه ذات نابالغ دارای تاثیر پذیری بالاتری نیز میباشذ .

در همین رابطه لازم است اشاره شود که در درمان اینگونه افراد با تلاقی ذاتی یعنی هم مدار کردن ذات بین افراد (که یک اقدام درمانی است )میتوان تاثیرات مثبت و یا منفی را برروی افراد ،افزایش یا کاهش داد که در بخش درمان به ان پرداخته میشود.

مدار سرگردانی در پایین ترین نفطه خود با مدار جنون هم مرز است و در بالا ترین نقطه با مدار تعادل . بنا براین براحتی میتوان حوزه انرا تعریف کرد که بسته به قرار گرفتن ذات در کدام نقطه ایا فرد یا موجود انسانی به سمت تعادل در پیشرفت است یا در جهت جنون.

حرکت ،جنبش و جابجایی ذات در این مدار بیش از مدارهای دیگر است و برای همین انرا مدار شرگردانی نامیده ایم چرا که ذات در حوزه این مدار مدام از نقطه اوج به نقطه پایین در حرگت و رفت و امداست .

تاثیر پذیری در رفتار ،کردار ،و بیماریها واضح ترین مشخصه انسانی است که ذاتش در این مدار قرار دارد .

مدیریت کردن دراین مدار نیز همانطور که گفته شد از طرق مختلف با استفاده از داروهای ی با لطافت بالا تری نسبت به مدار جنون امکان پذیر است .

ضمن اینکه بعدا در تقسیم بندی بیماریهای هر مدار بحث میکنیم ملاحظه خواهد شد که هر چقدر رقت بیشتر میشود بیماری کمتر و درمان لطیف تر میشود .تعداد بیماریهایی که در مدار جنون وجود دارند سرعت عمل بیشتری برای از بین بردن جسم دارند و خشن تر و غلیظ تر هستند ولی ممکن است پایداری نداشته باشند در حالیکه بیماریهای مدار سر گردانی از نظر تعداد بیشتر ولی یا کشنده نیستندویا سریع کشنده نیستند .

پس مدار سرگردانی مدار تاثیر پذیری ،تاثیر گذاری ،با حجم بیماریهای متعدد و زیاد و فرسایشی است و در درمان این مدار بایستی ،دارو لطیف تر از داروهایی باشد که در مدار جنون مورد استفاده قرار میگیرد .

مدار تعادل

مدار تعادل مدار غلبه موجودیت انسانی است

مدارتعادل مدار رهبریت ،فرماندهی و جهان گردانی، است

ذات افرادیکه در این مدار قرار دارند از یک دهم جمعیت دنیا تجاوز نمی کند .در مدار تعادل سکون بیشتر از حرکت حکم فرماست و روند حرکت عاقلانه بالغانه و هدفدار است .

در این مدار جسم به درجه ای از استقلال میرسد که عکس العمل هایش در اجتماع به برخوردها ی عاقلانه تعبیر میشود .

جسمی که ذاتش در این مدار است همه اعمالش چه مثبت و چه منفی با درجه ای از سکون ،ارامش و عقلانیت میباشد.

لازم است توضییح دهم که مدار تعادل هیچ ارتباطی به تعاریف اجتماعی از خوب و نیکو بودن ندارد.

ممکن است موجود انسانی که ذاتش در این مدار قرار دارد در روند جریانات اجتماعی ،فردی خوب (بنا به تعاریف اجتماعی)باشد و ممکن است بلعکس ولی انچه که مهم است اینست که این فرد در نشان دادن مقیاس ها و انحرافات از معیار سلامتی با تعریفی که در ان اجتماع وجود دارد کمترین انحراف را دارد .

ذاتی که در این مدار قرار میگیرد توان باقی ماندن تا اخر دنیا را در ان دارد .

از انجایی که سکون در این مدار حاکم است به همین دلیل تاثیر پذیری در این مدار کم و تاثیرگذاری بسیار است .

تعداد بیماریهایی که در این مدار وجود دارند کمتر است .

جسمی که ذاتش در این مدار قرار میگیرد بسیار کم بیمار میشود و بیماریهایی که در ان عارض میشود بیماریهایی ساکن پایدار و مدت دار با عوارض بسیار کم میباشد.

مدار تعالی

مدار تعالی مدار فرزانگان است

انچه در این دنیا بعنوان اثری از گذشتگان باقی میماند مربوط به فرزانگان است

مدار تعالی مدار فرا رهبری است .در این مدار جسم توان رسیدن به رقت ذات را پیدا میکند . ودر این مدار است که جسم به واسطه رقتی که میابد مثل ذات بعد زمان و مکان برایش علی السویه میشود .کسانی که توان طی الارض را دارند از اهالی این مدار هستند .

نکته جالب انکه در این مدار یا اینکه بیماری وجود ندارد و یا انکه تاثیر گذار نیست.بیماریهای سیستم ایمنی بدن توان ورود به حوزه جسمی که ذاتش در این مدار قرار دارد را ندارد.در این مدار جسم به بلوغی میرسد که برای بیماری اهمیتی قایل نمیشود و اگر قایل شود بسادگی قدرت درمان خود را خواهد داشت و حتی میتواند این اثر شفا بخشی را به دیگران نیز منتقل کند انهم تا میلیونها سال بعد! که ما در جوامع دینی و اعتقادی نمونه های عینی بسیاری را در قائده شفا گرفتن از ائمه داریم.

در این مدار تغذیه جسم به منتهی الیه لطافت میرسد،یعنی جسم توان تغذیه از هیچ را پیدا کرده و بعوض خوراک میتواند از انرژی های لطیف مثل نور گرما سرما و ... بهره ببرد و یا اینکه به مقدار ناچیزی از خوراک بسنده کند .