ذات درمانی و مراتب وجودي انسان

ذات درمانی مراتب وجودي انسان را از روح به عنوان بالاترين رتبه و جسم به عنوان پايين ترين رتبه درنظر مي گيرد كه از بالا به پايين رقت به غلظت مي رسد و روح در رقيقترين درجه قرار دارد كه عملاً غلظت و ظلمت برايش بي معني است و اين مراتب به تدريج به غلظت و تاريكي مي رسد كه ذات و هويت انساني در بخش قربت به روح ،داراي رقت ،و در بخش قربت به جسم ،داراي غلظت مي گردد و همين تغييرات تدريجي كه نامحدود نيز مي باشند تفاوت بين وجوه انساني را فراهم مي سازند و انسانها را با اين همه گوناگوني و عدم تشابه متفاوت ميكنند.اگر روزي فرا برسد كه مراتب اين ذات به تفكيك شناسايي گردند،در آن زمان درمان دردهاي جسمي و روحي و رواني كاري بسيار ساده خواهد بود.تا آن حد كه ممكن است بيماريها هيچگاه به ظهور نرسيده و در مرحله پيشگيري قابل كنترل باشند،همانند كشفياتي كه در علم ژنتيك رخ داده است.البته با توجه به اينكه اين علم ديدي محدود به جسم انسان دارد بدون شك يك علم كامل نخواهد بود و در مرحله اي اجباراً متوقف خواهد شد كه زمان اين موضوع را به اثبات خواهد رساند.

چون ذات درمانی ذات انساني را منشأ اثر بر جسم مي داند اين تأثيرات را به سه دسته تقسيم كرده است:

1) ذات انساني اثري را از روح به جسم منتقل مي نمايد.

2) اثري را از جسم به روح منتقل مي نمايد كه به تبع آن فرد تأثير مي پذيرد و مجداً موجب تأثيري بر جسم مي گردد.

3) از محيط انساني كه مملو از ذات هاي انساني است تأثير مي پذيرد و در نتيجه اين اثر را به جسم منتقل مي نمايد. براي روشن شدن هر چه بهتر مطلب مي توان حسادت را مثال زد كه ذات انساني بواسطه حسادت ميتواند به راحتي تحت تأثير قرار گيرد و اين تأثير نيز متقابلاً به جسم انتقال يافته و قادر است آنرا تا سرحد بيماري به پيش ببرد.شناخت نوع اثر مي تواند راهگشاي بسياري از بيماري هاي لاعلاج باشد كه بعداً به تفصيل در مورد آن صحبت خواهم كرد.