نمونههاي شايع تداخل داروها و مواد غذايي: (تداخل دارو و غذا)
دارو
مواد مغذي
آمفوتريسپن
هيپوكالمي، هيپومنيزيمي
آنتي اسيد
كمبود ويتأمين D، آهن، هيپوفسفاتمي
فنوباربيتال
كمبود ويتأمين D
كولسيترامين
جذب نامناسب ويتأمين K , E , D , A
سيكلوسپورين
افزايش تري گليسريد، هيپوكالمي، هيپومنيزيمي
H2 – Lilockers
blokers
كمبود آهن
متوتركسات
كمبود فولات
فني توئين
كمبود فولات
كورتيكوستروئيدها
هيپرگليسمي، هيپوفسفاتمي
سوكرالفيت
هيپوفسفاتمي
سولفاسالازين
كمبود فولات
تري متوپريم
كمبود فولات
فورسمايد
هيپوكالمي، هيپومنيزيمي، هيپوكالسمي
بهطور كلي مصرف ناكافي كالري به صورت آپاتي، دپرسيون، ضعف، بيحالي و استعداد ابتلا به بيماري بروز ميكند. از طرفي بسياري از كمبودهاي تغذيهاي در كلينيك با تغييراتي در پوست، چشم، حفره دهان، استخوان و سيستم نوردموسكولر مشخص ميشود.
حفره دهان:
Turnover بالاي نسوج دهان كودكان دچار كمبود تغذيه آنها را مستعد محدوديتهاي غذايي كرده و مشورت با دندانپزشك ميتواند به شناخت زودرس بعضي حالات كمبود كمك كند. دندان پزشك ممكن است اولين فرد از سيستم بهداشتي باشد كه بيمار ويزيت ميكند. زيرا مبتلايان به كمبود غذايي غالباً با شكايتهاي مربوط به حفره دهان مراجعه ميكنند. كمبود ويتأمينهاي B زبان قرمز مخملي است. در كمبود نياسين اول پاپيهاي زبان و كنارههاي طرفي آن مبتلا ميشود و به تدريج تمام زبان و مخاط حفره دهان مخملي شده و درد و تورم ظاهر ميشود. گاهي زخم مخاط مخصوصاً زير زبان ديده ميشود. آتروفي پاپي زبان غالباً علامت مهم كمبود نياسين، فولات و 12B است در صورتي كه هيپرتروفي پاپي كاراكتريستيك كمبود ريبوفلاوين است. در كمبود تيامين، پاپيهاي اسفنجي غالباً درشت، ادماتو و پرخون ميشود. ضايعات لبها كه به صورت CHEILOSIS و STOMATITIS و ANGULAR تظاهر ميكند غالباً به علت كمبود ريبوفلاوين است معذلك در كمبود پيريدكسين، آهن و ساير علل غير غذايي ديده ميشود. الگوي پيدايش CHEILOSIS و آنگولراستوماتيت مراحل مشخصي را دنبال ميكند. ابتدا رنگ پريدگي لب در زواياي آن ديده ميشود و مخاط سالم ميماند. چند روز بعد زخم و پوسته سفيد ظاهر شده و فيسورسطحي در گوشهها بهطور قرينه مشاهده ميگردد. اين ضايعات خشك شده كبره ميبندد در حالي كه بقيه لب قرمز شده و تركهاي عمودي بر ميدارد كه در لب پايين واضحتر است. بعد از دفعات متعدد بهبود و پيدايش ضايعات جديد ANGULAR SCAR باقي ميماند. معاينه باليني لثهها ضايعات زودرس كمبودهاي غذايي را نشان ميدهد. تغييرات لثه اولين علامت كمبود اسيد اسكوربيك است. در شيرخواران مخاط مجاور دندانهاي در حال نيش زدن پر خون و آبي رنگ شده و با نيش زدن دندان، خونريزي ظاهر ميشود. در اين جا هم ابتلاي لثه با نظم خاصي پيشرفت ميكند. ابتدا پاپيهاي بين دنداني و سپس كنارهاي لثه و لثه آلوئولر مبتلا ميشود. ابتلاي لثه فوقاني بيشتر از تحتاني است. ژنژيويت حاصله مانع نيش زدن دندان ميشود. عفونت در بيماري لثه ناشي از كمبود نياسين شايعتر از عفونت در كمبود تنهاي اسيد اسكوربيك است. بيماري لثه در كمبود فولات و 12B هم ديده ميشود. كمبود ويتأمين A همراه با عفونت نوزادي ممكن است سبب هيپوپلازي مينا و بعد پوسيدگي دندان شود. كودكاني كه كمبود ويتأمين D دارند دندانها ديرتر نيش ميزند و ترتيب در آمدن دندانهاي شيري تغيير ميكند. تغييرات مينا در دندانهاي شيري نادر است. دندانهاي دائمي كه در دوره كمبود ويتأمين D تشكيل ميشود ممكن است فرورفته يا شيار دارو يا فاقد مينا باشد. كمبود اسيد اسكوربيك هم سبب تغيير ساختمان PULP و DENTIN ميشود و در يك سوم آپيكال دندان واضحتر است. پيدايش NURSING BOTTLE SYNDROME مربوط به كمبود تغذيهاي نيست بلكه نشانه فونكسيون نامناسب تغذيهاي است. پوسيدگي شديد دندانهاي فوقاني وقتي ظاهر ميشود كه شيرخوار شيشه شير يا آب ميوه را قبل از خواب بنوشد. در موارد شديد دندانهاي نيش و ثناياي فوقاني مبتلا ميشود. اين حالت ممكن است در وضع تغذيهاي كودك در آينده اثر بگذارد و عفونت ثانوي، مشكلات ارتودنسي و بالاخره پيدايش عادات غذايي مضر را سبب شود.
پوست:
معاينه پوست، كليدي براي دستيابي به اطلاعاتي در مورد تغذيه بيمار است. ضايعات خشك و هيپركراتوزي مربوط به كمبود ويتأمين A را ميتوان از ضايعات سبورئيك و روغني كمبود ريبوفلاوين تشخيص داد. ضايعات جلدي شاخص كمبود ويتأمين غالباً كبره و پوسته ريزي دارند و پوست ضخيم و بدون الاستيسيته است و ميتوان آنها را بر اساس نحوه توزيعشان تميز داد.ضايعات جلدي پلاگري معمولا قرينه هستند و در قسمتهايي ديده ميشوند كه در معرض آفتاب، فشار يا ساير ضربهها قرار ميگيرند. درماتيت ناشي از كمبود اسيد اسكوربيك با احتقان پري فوليكولر در زمينه اريتماتو مشخص ميشود. اين ضايعات به موجب افزايش فراژيليتي مويرگ ايجاد ميشوند و هنگام گرفتن فشار خون افزايش تعداد پتشيها قابل مشاهده است.
استخوان:
معاينه قفسه صدري تفاوت بين SCOBUTIC ROSARY و RACHITIC ROSARY را نشان ميدهد. در كمبود اسيد اسكوربيك پهن شدگي زاويه دارد. محل اتصال كوستوكندرال اين فكر را مطرح ميكند مثل اين كه غضروف استرنوم و دنده به عقب فشرده شده است. در كمبود ويتأمين D محل اتصال كوستوكندرال گرد است. استخوانهاي دراز غالباً انحنا دارند و هنگامي كه بيماري فعاليت ندارد به صورت سكل باقي ميماند. ساير بافتها شامل شيارهاريسون و بزرگي اپيفيز مج دست است.