موضوع خوردن
نام سوره :               الأعراف                               شماره آيه :          31
متن آيه :يَا بَنِي آدَمَ خُذُواْ زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ وكُلُواْ
وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ

 
ترجمه :  
 اى فرزندان آدم! نزد هر مسجد (به هنگام نماز، لباس و) زينت‏هاى خود را برگيريد و بخوريد و
بياشاميد و اسراف نكنيد، همانا خداوند اسرافكاران را دوست ندارد.
 
شايد بتوان گفت: آنچه در قرآن با خطابِ «يا بنى آدم» بيان مى‏شود، مربوط به تمام انسان‏ها و همه‏ى
اديان و از مشتركات آنان است.
قرآن به مال و فرزند، «زينت» گفته است، «المال و البنون زينة الحياة الدّنيا» بنابراين ممكن
است آيه بيانگر اين باشد كه مال و فرزند خود را هنگام رفتن به مسجد همراه داشته باشيد، تا با مال،
به حل مشكلات اقتصادى مسلمين بپردازيد و با حضور فرزند در مساجد و جماعات، مشكلات تربيتى نسل
آينده را حل كنيد.
در روايات، امام‏جماعتِ عادل، آراستگى ظاهر، عطر زدن ولباس زيبا پوشيدن به هنگام نماز، بلند كردن
دستان به هنگام ركوع و سجود در نماز، شركت در نماز عيد و نماز جمعه،از جمله مصاديق زينت شمرده
شده‏اند.
امام مجتبى عليه السلام به هنگام نماز و حضور در مسجد، بهترين لباس خود را مى‏پوشيد و مى‏فرمود:
«انّ اللّه جميل يحبّ الجمال فاتجمّل لربّى»، خداوند زيباست و زيبايى را دوست دارد، و من لباس زيباى خود را براى پروردگارم مى‏پوشم و آنگاه اين آيه را تلاوت مى‏فرمودند.
خداوند زيبايى و زينت را دوست دارد و گرنه به آن امر نمى‏فرمود، «خذوا زينتكم» چنانكه اسلام، آيين  فطرى است و انسان نيز فطرتاً از زينت لذّت مى‏برد.
با زينت به مسجد رفتن، احترامى است به بندگان خدا، به عبادت خدا و همچنين سبب ايجاد جاذبه و ترغيب عملى ديگران به آمدن در آنجاست.
امام صادق عليه السلام مى‏فرمايد: اموال، وديعه و امانت الهى در دست انسان است و مصرف بايد دوراز اسراف باشد.
گرچه استفاده از زينت و طعام، امرى فطرى و طبيعى است، ولى در شرايط خاص مانند وجود نيازمندان ومحرومان، بايد با آنان همدردى كرد. لذا در تاريخ مى‏خوانيم كه نوع لباس امام صادق عليه السلام كه مردم در رفاه نسبى به سر مى‏بردند با لباس امام على عليه السلام كه مردم فقير و ندار بودند، متفاوت بود، چون شرايط اجتماعى هر كدام فرق داشت.
امام صادق عليه السلام فرمود: كسى كه رزق يك روز خود را داشته باشد، ولى قانع نباشد و از مردم سؤال و تكدّى كند، از مسرفان است.
اسراف در غذا و پرخورى، منشأ بسيارى از بيمارى‏هاى جسمى و روحى و مايه‏ى سنگدلى و محروم شدن ازچشيدن مزه‏ى عبارت است. چنانكه پيامبر صلى الله عليه وآله فرمودند: «المعدة بيت كلّ داء» معده، كانون هر بيمارى است. پزشكى مسيحى پس از شنيدن اين آيه و حديث گفت: تمام علم طب، در اين آيه و اين سخن پيامبر شما نهفته است.
امام صادق عليه السلام فرمودند: آنچه باعث از بين رفتن مال و زيان رساندن به بدن باشد، اسراف است.
«انّما الاسراف فيما أتلف المال و اَضرّ بالبدن» و در روايت ديگرى مى‏خوانيم: آن چه در راه خدا مصرف شود هرچند بسيار زياد باشد، اسراف نيست و آنچه در راه معصيت خدا استفاده شود، هرچند اندك باشد، اسراف است.
1- مسجد كه پايگاه مسلمين است، بايد آراسته، زيبا و با جاذبه باشد. «خذوا زينتكم عند كلّ مسجد»
2- بهترين وزيباترين لباس، براى بهترين مكان است.«خذوا زينتكم عندكلّ مسجد»
3- اسلام، هم به باطن نماز توجّه دارد، «فى صلاتهم خاشعون» ، هم به ظاهر آن. «زينتكم عند كلّ مسجد» آرى، در اسلام، ظاهر و باطن، دنيا و آخرت بهم آميخته است.
4- زينت، اگر چه در نماز فردى هم ارزش است، اما در اجتماع و مسجد، حساب ويژه‏اى دارد. «عند كلّ مسجد»
5 - اوّل نماز، آنگاه غذا. «عند كلّ مسجد و كلوا و اشربوا» اوّل توجّه به روح و معنويّت، آنگاه توجّه به جسم.
6- صرفه‏جويى، محبوب خداوند است و بهره‏گيرى از زينت و غذا بايد دور از اسراف باشد. «ولا تسرفوا انّه لا يحبّ المسرفين»
پيام :
پاورقي :
71- كهف، 46
72- تفاسير نورالثقلين، منهج‏الصادقين و اثنى عشرى‏
73- تفسير مجمع البيان‏
74- تفسير صافى‏
75- تفسير اثنى عشرى‏

 

 

موضوع غذا خوردن
   نام سوره                                     الأنعام                       شماره آيه :   145            
قُل لاَّ أَجِدُ فِي مَا أُوْحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّمًا عَلَى
طَاعِمٍ يَطْعَمُهُ إِلاَّ أَن يَكُونَ مَيْتَةً أَوْ دَمًا
مَّسْفُوحًا أَوْ لَحْمَ خِنزِيرٍ فَإِنَّهُ رِجْسٌ أَوْ
فِسْقًا أُهِلَّ لِغَيْرِ اللّهِ بِهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ
بَاغٍ وَلاَ عَادٍ فَإِنَّ رَبَّكَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ 145
بگو در آنچه بر من وحى شده ، هيچ حرامى بر كسى كه غذائى مى خورد نمى يابم بجز اينكه مردار باشد يا خونى كه (از بدن حيوان ) بيرون ريخته يا گوشت خوك كه اينها همه پليدند،يا حيوانى كه در طريق گناه به هنگام سر بريدن ، نام غير خدا (نام بتها) بر آنها برده
شده است ، اما كسانى كه ناچار شوند بدون اينكه بخاطر لذت باشد و يا زياده از حد بخورند (گناهى بر آنها نيست ) پروردگار تو آمرزنده مهربان است .
ترجمه :               
شان نزول :ندارد
تفسير : بخشى از حيوانات حرام سپس براى روشن ساختن محرمات الهى از بدعتهائى كه مشركان در آئين حق گذاشته بودند، در اين آيه به پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) دستور مى دهد كه صريحا به آنها بگو در آنچه بر من وحى شده هيچ غذاى حرامى را براى هيچكس (اعم از زن و مرد، كوچك و بزرگ ) نمى يابم (قل لا اجد فيما اوحى الى محرما على طاعم يطعمه ).
مگر چند چيز، نخست اينكه مردار باشد (الا ان يكون ميتة ).
يا خونى كه از بدن حيوان بيرون مى ريزد (نه خونهائى كه پس از بريدن رگهاى حيوان و
خارج شدن مقدار زيادى از خون در لابلاى رگهاى موئين در وسط گوشتها باقى مى ماند) (اودما مسفوحا)
يا گوشت خوك (او لحم خنزير).
زيرا همه اينها رجس و پليدى است و مايه تنفر طبع سالم آدمى و منبع انواع آلودگيها و
سرچشمه زيانهاى مختلف (فانه رجس ).
ضمير انه با اينكه مفرد است ، به عقيده بسيارى از مفسران به هر سه قسمت (گوشت مردار، خون و گوشت خوك ) باز مى گردد، و معنى جمله چنين است همه آنچه گفته شد پليدى است
و متناسب با ظاهر آيه نيز همين است كه ضمير به تمام آنها باز گردد، زيرا شك
نيست كه مردار و خون همانند گوشت خوك پليد است .
سپس به نوع چهارم اشاره كرده مى گويد: يا حيواناتى كه هنگام ذبح نام غير خدا بر آنها برده شده است (او فسقا اهل لغير الله به ).
جالب اينكه به جاى ذكر كلمه حيوان كلمه فسق آمده است و همانطور كه در سابق نيز اشاره كرده ايم ، فسق به معنى خارج شدن از راه و رسم بندگى و اطاعت فرمان خدا است ، و لذا به هر گونه گناه فسق گفته مى شود، اما ذكر اين كلمه در برابر رجس كه در مورد سه موضوع حرام سابق گذشت ، ممكن است اشاره به اين باشد كه گوشتهاى حرام ، اصولا بر دو دسته است گوشتهائى كه تحريم آنها به خاطر پليدى و تنفر طبع و زيانهاى جسمانى مى باشد، و به آن رجس اطلاق مى گردد، و گوشتهائى كه نه پليد است و نه از نظر بهداشتى زيان آور، اما از نظر اخلاقى و معنوى نشانه بيگانگى از خدا و دورى از مكتب توحيد است ، و به همين دليل نيز تحريم شده است .
بنابراين نبايد انتظار داشت كه گوشتهاى حرام ، هميشه داراى زيانهاى بهداشتى باشد،
بلكه گاهى به خاطر زيانهاى معنوى و اخلاقيش تحريم شده است ، و از اينجا روشن مى شود كه شرائط ذبح اسلامى نيز بر دو گونه است ، بعضى مانند بريدن رگهاى چهارگانه و بيرون ريختن خون حيوان ، جنبه بهداشتى دارد، و بعضى مانند رو به قبله بودن و گفتن بسم الله و ذبح به وسيله مسلمان جنبه معنوى .
در پايان آيه كسانى را كه از روى ناچارى و اضطرار، و نيافتن هيچ غذاى ديگر براى حفظ
جان خويش ، از اين گوشتهاى حرام استفاده مى كنند، استثناء كرده و مى گويد: كسانى كه اضطرار پيدا كنند، گناهى بر آنها نيست ، مشروط بر اينكه تنها به خاطر حفظ جان باشد نه به خاطر لذت و يا حلال شمردن حرام الهى و نه زياد از حد، بخورند در اين صورت
پروردگار آمرزنده مهربان آنها را معاف خواهد ساخت (فمن اضطر غير باغ و لا عاد فان
ربك غفور رحيم ).
در حقيقت اين دو شرط براى آن است كه افرادى اضطرار را دستاويز براى تجاوز به حريم
قوانين الهى نسازند، و به بهانه اضطرار از حدود مقررات خدا پا فراتر ننهند.
ولى در بعضى از روايات اهلبيت (عليهم الاسلام ) مانند روايتى كه در تفسير عياشى از
امام صادق (عليه السلام ) نقل شده چنين مى خوانيم الباغى الظالم و العادى الغاصب :
منظور از باغى ستمگر است و منظور از عادى ، غاصب است ، و نيز در روايت ديگرى از امام (عليه السلام ) نقل شده كه فرمود: الباغى الخارج على الامام و العادى اللص : منظور از باغى كسى است كه بر ضد امام عادل و حكومت اسلامى قيام كند و منظور از عادى دزد است .
اين روايات و مانند آنها اشاره به اين است كه اضطرار به گوشتهاى حرام معمولا در
سفرها رخ مى دهد، اگر كسى در راه ظلم و ستم و يا غصب و دزدى ، اقدام به سفر كند و گرفتار كمبود غذا شود، خوردن گوشتهاى حرام براى او جائز نيست ، گر چه موظف است براى حفظ جان خود از آن گوشتها استفاده كند، ولى كيفر اين گناه را خواهد داشت چه اينكه مقدمات چنين سفر حرامى را خودش فراهم ساخته است و در هر صورت اين روايات با مفهوم كلى آيه كاملا سازگار است
پاسخ به يك سؤ ال
در اينجا يك سؤ ال پيش مى آيد كه چگونه تمام محرمات الهى در زمينه غذاها منحصر به
چهار چيز شمرده شده است با اينكه مى دانيم غذاهاى حرام منحصر به اينها نيست ، گوشت حيوانات درنده و گوشت حيوانات دريائى (جز ماهى فلس دار) و مانند آنها همگى حرام هستند در حالى كه در آيه هيچ نامى از آنها به ميان نيامده و محرمات منحصر به چهار چيز شمرده شده است ؟
 
تفسير نمونه
 
بعضى در پاسخ اين سؤ ال گفته اند كه به هنگام نزول اين آيات در مكه ، هنوز حكم تحريم
ساير غذاهاى حرام نازل نشده بود، ولى اين جواب صحيح به نظر نمى رسد، گواه اين سخن آنكه عين همين تعبير يا شبيه آن در بعضى از سوره هاى مدنى نيز ديده مى شود، مانند آيه 173 سوره بقره .
ظاهر اين است كه اين آيه ، تنها نظر به نفى احكام خرافى مشركان دارد و به اصطلاح ،
حصر اضافى است ، و به تعبير ديگر آيه مى گويد: محرمات الهى اينها هستند نه آنچه شما به هم بافته ايد.
براى روشن شدن اين سخن بد نيست مثالى بزنيم ، كسى از ما سؤ ال مى كند آيا حسن و حسين ، هر دو آمدند، ما در جواب مى گوئيم نه فقط حسن آمد، در اينجا منظورمان اين است كه آمدن نفر دوم ، يعنى حسين را نفى كنيم ، اما هيچ مانعى ندارد كسان ديگرى كه اصلا مورد بحث ما نبوده اند آمده باشند، چنين حصرى را حصر اضافى (يا نسبى ) مى گويند.
اما بايد توجه داشت كه ظاهر حصر، معمولا حصر حقيقى است مگر در مواردى كه قرينه اى در كار باشد مانند آيه مورد بحث .
نکته : ندارد
پاورقي : 170-در واقع کلمه «انه» به معني «انماذکر» است.
171-«اهل» از ماده «اهلال» و آن در اصل از «هلال» گرفته شده است و به معني بلند کردن صدا به هنگام رويت «هلال» است ، سپس به هرگونه صداي بلند گفته شده است ، و به نخستين صداي گريه نوزاد نيز گفته مي شود ، و چون به هنگام سر بريدن حيوانات ، نام بتها را با صداي بلند مي بردند تعبير به «اهل» شده است.
172-«باغ» يا «باغي» از ماده «بغي» به معناي طلب است و «عاد» يا «عادي» از ماده «عدو» به معناي تجاوز مي باشد.