تاثير نماز بر اختلال شخصيت اسكيزو فرني

احاديث  (اسكيزو فرني)

برخي روانپزشكان ايراني “ شخصيت منزوي ” را بعنوان بهترين ترجمه ، به جاي “ شخصيت ” اسكيزوئيد پيشنهاد كرده اند . چرا كه مبتلايان به اين اختلال ، عمري را در كناره گيري از اجتماع گذرانده اند و در نظر ديگران آدم هائي مردم گريز ، منزوي و تنها هستند . مطالعات آماري در ايالات متحده آمريكا ، احتمال اين كه از هر 100 آمريكايي حدود 7 نفر مبتلا به اين اختلال باشند را مطرح كرده است كه دلالت بر شيوع بالاي آن دارد .

مبتلايان به اين حالت اكثرا مشاغل انفرادي كه حداقل تماس با ديگران را ايجاب مي كند ، انتخاب مي كنند و حتي برخي كارشبانه را به كار روزانه ترجيح مي دهند تا مجبور به مدارا با افراد بيشتري نباشند .

اين افراد آرام ، مردم گريز ، درون گرا و غير اجتماعي هستند و ضمن كناره گيري و عدم دخالت در امور روزمره به ديگران چنان اهميتي نمي دهند وشايد اگر مختصر ذوق ادبي هم داشته باشند ، با برداشتي سطحي از اين بيت مشهور عارفانه ، پيوسته زمزمه مي كنند :

دلا خوكن به تنهايي كه از تن ها بلا خيزد            سعادت آن كسي دارد كه از تن ها بپرهيزد

همين وضعيت آنهاست كه باعث مي شود غير از بستگان درجه يك ، دوستان نزديك يا محرم خاصي نداشته باشند و علاوه بر آن هيچ ميلي نيز براي ايجاد روابط نزديك با ديگران در خود احساس نكنند .

روشهاي مورد استفاده در روانپزشكي امروز براي درمان اين عارضه اعم از روان درماني ، گروه درماني و يا حتي دارو درماني ، به خصوص در شرايط و امكانات كشور ما چندان عملي و مورد استفاده و كاربرد نمي باشند .

اما چنانچه در پيشگيري و يا درمان اين اختلال شايع شخصيت ، روش عملي بي نظيري را جويا باشيم ، كلمه درخشان “ نماز ” باز هم راهگشا خواهد بود .

توصيه مؤكد اسلام مبني بر اقامه نمازهاي واجب يوميه به جماعت و علاوه بر آن بانگ روح افزاي نماز جمعه در فراخواندن به يك اجتماع شكوهمند و پر شور هفتگي بعنوان سمبل بزرگي از اصالت “ اجتماعي بودن ” و ترك رهبانيت در همه تعاليم اسلامي مطرحند و گويي همه اين قبيل تعاليم ، خود به خود نمازگزار را از گوشه نشيني و تنهايي ، به بطن اجتماع مي كشاند .

بعلاوه نكته مهم ديگري كه در آموزشهاي متعالي نماز در زدودن روحيه انزوا و مردم گريزي در انسان ، خودنمايي مي كند ، اين مطلب است كه ضماير سوره مباركه “ حمد ” بعنوان ‚ ام الكتاب ” و هسته اصلي نماز و تعاليم اسلامي ، همگي به صورت جمع ادا مي شوند : ( .. اياك نعبد و اياك نستعين ، اهدنا صراط المستقيم )

به قول استاد ارجمند و دوست بزرگوارم ، جناب آقاي “ دكتر حسن توانايان فرد ” در كتاب ارزشمند “ بهره وري در آموزشهاي نماز ” : “ اين كه نعبد مي گوئيم و نه اعبد و اين كه نستعين مي گوئيم و نه استعين ” ، به عبارت ديگر اين كه ‚ مي پرستيم ” مي گوئيم و نه مي پرستم و “ كمك مي جوئيم ” مي گوييم و نه كمك مي جويم ، يعني ضمير جمع به كار رفته و نه ضمير متكلم وحده ، به اين دليل است كه به ما بياموزد ، در اسلام ، جمع مقدم بر فرد است .. ”

اين مطلب ، يعني وجود ضماير جمع و تكرار ” ما بودن ” و نه ” من بودن ” در جاي جاي نماز عموميت دارد و در اساسي ترين اذكار نماز به چشم مي خورد . مثلا در سلام دوم نماز مي گوئيم : ( السلام علينا و علي عباد الله الصالحين ) و يا حتي در معروفترين دعاهاي مستحب در قنوت ، دعا مي كنيم : ( ربننا آتنا في الدنيا حسنه و في الاخره حسنه و قنا عذاب النار )

به اين ترتيب ، نماز نه تنها از ابتلا به اختلال اسكيزوئيد پيشگيري مي كند ، بلكه توانايي دارد كه مبتلايان به اين عارضه را براي هميشه از كنج عزلت ، به قلب جامعه بكشاند .




فهم اسکيزوفرني

اسکيزوفرنيا چيست؟

اختلافات زيادي بر سر تشخيص روانپزشکي اسکيزوفرنيا وجود دارد. اين جزوه تئوري ها و ايده هاي متفاوتي که درباره نحوه تشخيص، علل و درمان اين بيماري وجود دارد را توضيح مي دهد. اين جزوه همچنين به کسي که مبتلا به چنين بيماري است و همينطور به خانواده و دوستان او راهنمايي هاي عملي مي کند.

واژه اسکيزوفرنيا بطور وسيع در نظام روان پزشکي استفاده مي شود.

روانپزشکان آن را نوعي جنون (psyhosis) مي شناسند. به باور آنها فرد اسکيزوفرنيک قابليت تميز دادن بين افکار، ايده ها و تصورات قوي خودش و واقعيت (ادراکات مشترک، مجموعه ايده ها و ارزش هاي افراد ديگري که در فرهنگ او آن را واقعيت مي نامند) راندارد. از جمله عوارض اين بيماري اين است که فرد ممکن است صداهايي را بشنود يا ممکن است فکرکند که افراد ديگر مي توانند فکر او را خوانده و يا افکار او را کنترل کنند.

بيشتر روانپزشکان اين عوارض را ناشي از نوعي اختلاط رواني (psychiatric disorder) مي دانند و براي درمان آنها «تسکين بخش» (tranquillizers) قوي تجويز مي کنند. البته همه اين باورها درباره چنين وضعيت روحي را قبول ندارند. تفسير ديگر از اين وضعيت روحي آن را ناشي عکس العمل منطقي يا طبيعي نسبت به وقايع سخت زندگي مي داند، بعبارت ديگر آن را حالت افراطي اضطراب تشخيص مي دهد. بسياري مايلند به اسکزوفرنيا در «تماميت» خود نگاه کنند. آنها بر لزوم درک تجربه فردي يا شخصي و اهميت اينکه اين تجربه چه تاثيري بر فرد گذاشته، تاکيد مي کنند.

شنيدن صدا، بعنوان مثال، در فرهنگ هاي مختلف و نظام هاي مذهبي مختلف، معاني مختلف دارد.

چگونه روانپزشکان اين وضعيت را تشخيص مي دهند؟

مشکلاتي از اين قبيل معمولا با سردرگمي يا حتي تغييرات قابل ملاحظه در رفتار صورت مي گيرد. مهم است که بتوان عوامل ممکن ديگر را حذف کرد.

اين عوارض ممکن است مشابه مشکلات ديگر روحي مانند «اختلاط دو قطبي» (bipolar disorder) يا «اختلاط اسکيزوفرنيک ساز» (schizoaffective disorder) باشد، يا در نتيجه مشکلات جسمي معيني رخ داده باشد.

روانپزشکان اين وضعيت روحي را با توجه به عوارض "مثبت" و "منفي" متفاوتي تشخيص مي دهند:

عوارض "مثبت" شامل اينهاست:

اغتشاش فکري
حالت هزياني (hallucinations)، مانند شنيدن صداها و يا اصوات ديگر
اوهام (delusions)
عوارض "منفي" شامل اينهاست:

احساس بي تفاوتي يا بي احساسي
ناتواني در تمرکز کردن
اجتناب از تماس با افراد ديگر
نياز داشتن به حفاظت



چه چيز باعث اسکيزوفرني است؟
بعلت وجود اختلاف نظر درباره اسکيزوفرني به سادگي نمي توان گفت که علت آن چيست ولي مي توان گفت که ايده هاي متفاوتي در اين باره وجود دارد.

ارث بردن
متحققيني که در صدد يافتن يک "ژن اسکيزوفرني" بودند تاکنون چنين چيزي را پيدا نکرده اند. البته اين باور وجود دارد که برخي ژن ها ممکن است برخي افراد را در ابتلاء به عوارض اين بيماري آماده تر کنند هر چند اين لزوما به اين معنا نيست که اين عوارض تا حد بيماري کامل رشد خواهند کرد.

وضعيت جسمي افراد، نحوه بزرگ شدن آنها و محيطي که در آن رشد مي کنند احتمالا در ابتلاء به اين بيماري نقش ايفاء مي کنند به همان سان که وضعيت فيزيولوژيک آنها ممکن است چنين نقشي داشته باشد.

وضعيت شيميايي بدن

تحقيقات بيو شيمي بر بررسي ميزان دوپمين ارتباط هاي عصبي (neurotransmitter dopamine) متمرکز بوده که مسئول حمل پيغام هاي بين سلول هاي مغر هستند. تئوري که در اين زمينه وجود دارد حاکي از اين است که مقدار بيش از حد دوپمين در افراد اسکيزوفرنيک وجود دارد، ولي هنوز معلوم نيست که آيا اين ماده شيميايي در رشد اسکيزوفرنيا نقش دارد يا نه.

بهر حال داروهاي آرامبخش قوي براي تاثير گذاشتن بر سيستم توليد دوپمين بدن درست شده اند.

تجارب خانوادگي
تئوري هائي مطرح شده دال بر اينکه نوعي خاص از خانواده ها ممکن است در ابتلاء به اين بيماري نقش داشته باشند، ولي هنوز اين تئوري اثبات نشده است. عموما اين باور پذيرفته شده که تجارب اوليه زندگي در تشکيل شخصيت فرد نقش دارند.

وقايع سخت زندگي
بررسي هاي علمي و همينطور روايات شخصي حاکي از اين است که شرايط بسيار سخت زندگي در شروع اسکيزوفرنيا ممکن است نقش داشته باشند. اين وقايع شامل وقايعي مي شود که زندگي يک نفر را تغيير داده است مانند از دست دادن کسي که به او نزديک بوده است يا دشواري معمول تغيير شغل. فشارهاي ديگر زندگي مانند بي خانماني، فقر، و آزار نژادي و جنسي ممکن است در ايجاد اين بيماري نقش داشته باشند.

بر اساس يکي از مطالعاتي که صورت گرفته، بيش از نيمي از کساني که مي گويند صداهاي منفي مي شنوند علت آن را سوء استفادهاي جنسي و فيزيکي مي دانند. حدود يک چهارم از اين افراد حس گناه نسبت به رفتار خود را علت شنيدن اين صداهاي منفي بيان کردند.

استفاده نادرست از مواد شيميايي
هيچکس هنوز رابطه بين استفاده نادرس از مواد شيميايي و بروز اين بيماري را اثبات نکرده است. بسياري از محققين فکر نمي کنند چنين ارتباطي وجود داشته باشد، ولي شواهد غيرعلمي (anecdotal evidence) وجود دارد که بر وجود اين رابطه تاکيد مي کند. ممکن است که کساني که تشخيص داده شده است به اين بيماري مبتلاء هستند عکس العمل بدي نسبت به داروهاي معيني دارند.

در مجموع، بسياري از متخصصين فکر مي کنند که ترکيبي از يک رشته عوامل مختلف در بروز اسکيزوفرني نقش دارد: ترکيب ژنتيک کسي ممکن است او را بيشتر آماده ابتلاء به بيماري کند، ولي شرايط سخت زندگي و يا بويژه تجارب خانوادگي و زندگي ممکن است در شروع عوارض اين بيماري دخيل باشند.

تجويز دارو
از داروهاي آرامبخش امراض رواني (antipsychotics) که همينطور از آنها بعنوان «تسکين بخش» (trasnquillisers) و يا قرص اعصاب (neuroleptics) نام مي برند معمولا براي کنترل عوارض مثبت اين بيماري استفاده مي شود. اين داروها ممکن است عوارض جانبي نامطلوب داشته باشند، بويژه اگر به مقدار زياد استفاده شوند، و يا باعث تسکين فرد شوند به آن حد که براي او مشکل شود تا از اثرات مثبت گفتار درماني استفاده کند. عوارض جانبي اين داروها از جمله شامل اين چيزها مي شود: عوارض مربوط به اعصاب ماهيچه (مانند لرزش دستان، سفت شدن ماهيچه ها) و اثرات «آنتي ماسکرينيک» (antimuscarinic effects) (تيرگي بينايي، بالا رفتن ضربان قلب، يبوست ، سرگيجگي).

داروهاي قديمي تر آرامبخش امراض رواني مانند کلروپرومازين (chlorpromazine) که اسم تجاري آن لارگاتيل (Largactil) است و هيلوپريدال (haloperidol) که اسامي تجاري آن سره نيس (Serennace) و هالدول (Haldol) است با عواقب جانبي شديد و دراز مدت همراه هستند مانند صدمه دائمي به سيستم مرکزي اعصاب (که به آن تارداو ديسکينزيا مي گويند – tardive dyskinesia). ضوابط جديد درباره استفاده از اين داروها حاکي از اين است که بيمار بايد در پائين ترين حد ممکن ازاين داروها استفاده کند. هر وقت که ممکن است چنين افرادي بايد از داروهاي جديدتر آرامبخش "غيرعادي" مانند ريسپردون (risperidone)، اولان زاپين (olanzapine)، کوه تياپين (quetiapine)، امي سلپرايد (amisulpiride)، و زوته پين (zotepine) استفاده کنند. اين داروها با هدف تخفيف عوارض مربوط به اعصاب ماهيچه تهيه شده اند. نه فقط اين داروها مطمئن تر هستند بلکه عواقب منفي بيماري را نيز کم مي کنند. اين داروها ممکن است بشکل قرص، شربت و يا مايه قابل تزريق عرضه شوند و ميزان استفاده از آنها روزانه، هفتگي، هر دو هفته يکبار و يا ماهانه باشد.

اين داروها نمي توانند بطور کامل از بروز بيماري جلوگيري کنند ولي شواهدي در دست است که نشان مي دهد آنها در کم کردن شدت و فواصل بروز بيماري موثر هستند. استفاده از ميزان کم اين داروها ممکن است بهترين روش براي کنترل عوارض بيماري و تخفيف عوارض جانبي خود داروها باشد. اگر شما از اين داروها استفاده مي کنيد ميزان مصرف آنها بايد بطور منظم مرور شود تا مصرف آنها به حداقل ممکن برسد.

افراد بطور متفاوت به اين داروها عکس العمل نشان مي دهند، و ممکن است مقداري آزمايش لازم باشد تا بهترين نوع دارو براي يک فرد تشخيص داده شود.

براي بسياري از افراد استفاده از اين داروها در کاهش عوارض بيماري بسيار موثر است ولي برخي از بيماران اصلا آن را مفيد نمي يابند. برخي از افراد بعلت عوارض جانبي اين داروها از استفاده آنها احتراز مي کنند و برخي احساس مي کنند به آنها اصلا نيازي ندارند.

رژيم غذايي
مطالعات جديد تاثير رژيم غذايي بهتر بر کساني که به داشتن اسکيزوفرني تشخيص داده شده اند را بررسي کرده است. نتيجه برخي از اين مطالعات بر فوايد روغن ماهي که از جمله در ساردين و قرص هاي تقويتي (supplements) وجود دارد، اشاره دارند.