بررسي اثر رژيم درماني بر بهبود وضعيت بيماران دچار اسکيزوفرني

مقدمه :

اسکيزوفرني يا جنون جواني ، اختلال رواني مزمني است که با از دست دادن همگامي اجتماعي ، خودگرايي ، دمدمي مزاجي و انجام کارهاي بي جا و غير مقتضي مثلاً به علت وهم و خيال و فريب و دلخوشي بي اساس مشخص مي شود و شروع بيماري که معمولاً در جواني يا آغاز بزرگسالي است ممکن است ناگهاني يا تدريجي باشد. آماري از شيوع اين بيماري در خارج از کشور يکي از مهمترين مشکلات بيماران اسکيزوفرني کمبودهاي تغذيه اي ناشي از دريافت ناکافي رژيم غذايي است که براي پيشگيري و درمان آن تنظيم و انجام برنامه هاي رژيم درماني دوره اي ، توجه و در نظر گرفتن نيازهاي حقيقي هر فرد ضروري مي باشد. بطوري که امروزه در کشورهاي پيشرفته بعنوان يک روش متداول و پذيرفته به شمار مي رود و در مراکز درماني و نگهداري بيماران اسکيزوفرني اجرا مي شود . مشکلاتي که در مورد بيماران شيزوفرني همواره مطرح بوده و مي توان با تعديل آنها بصورتهاي مختلف به بيماران شيزوفرني کمک کرد شامل موارد زير مي باشد. :

1- عدم توازن بيوشيميايي

2- مشکلات متابوليکي تغذيه اي

3- کمبودهاي تغذيه اي ( اعم از ماکرو مغذيها و ميکرومغذيها)

4- عدم تحمل مواد غذايي مختلف

مروري بر مطالعات:

با تأمين نيازهاي تغذيه اي بيماران ساخته شدن نوروترانسميترها ، آزاد شدن مهار کننده ها ، انتقال پيامهاي عصبي و تشکيل رسپتورها بهتر صورت مي گيرد .و همچنين مکمل ياري و مداخلات تغذيه اي باعث کاهش اثرات جانبي نامطلوب ناشي از داروها مي شود و ميزان مصرف داروها را بجز در مواقع خيلي حاد کاهش مي دهد.



اهداف رژيم درماني در بيمارات اسکيزوفرني



هدف کلي ، بهبود وضعيت بيماران اسکيزوفرني با مداخلات تغذيه اي و مکمل ياري است . مداخلات تغذيه اي در مراحل اوليه بيماري بطور معجزه آسايي ، علائم نامطلوب بيماري را بهبود مي بخشد ، ترکيبات شيميايي مغز در مراحل اوليه بزودي اصلاح شده و همچنين در موارد مزمن بيماري ترفيع نيازهاي تغذيه اي از دژنره شدن سلولهاي عصبي جلوگيري مي نمايد ، همچنين متابوليسم نوروترانسميترها را که ارتباط پيچيده اي با عکس العمل هاي شيميايي وابسته به ويتامين ، مينرالها و ساير ماکرو مغذيها دارد بهبود مي بخشد.

در مواقعي که رژيم غذايي فاقد مقادير کافي مواد مغذي باشد ، مکمل ياري تغذيه اي بصورت امري اجتناب ناپذير در مي آيد. و در مکمل ياري و مداخلات تغذيه اي ميزان نياز و کمبود بيماران از طرق علمي تعيين شده و مي توان نيازهاي تغذيه اي بيماران را بطور مطلوبي تأمين نمود. لذا در جهت رسيدن به بهبود وضعيت بيماران اسکيزوفرني تعيين مشکلات متابوليکي و تعيين ميزان کمبودهاي تغذيه اي بيماران از طريق آزمايشهاي بيوشيميايي و تعيين عدم تحمل هاي بيماران بستري لازم و ضروري مي باشد.

روش بررسي :

طي بررسي هاي صورت گرفته در مراکز درماني تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکي شهيد بهشتي چنين مشاهده گرديد که توجه خاصي به وضعيت تغذيه اي آنها نشده و با آنها همانند بيماران عادي برخورد مي شود ، لذذا اين مسئله ما را بر آن داشت که درخصوص وضعيت تغذيه اي و بيوشيميايي آنها بررسي هايي را انجام دهيم. طي مطالعات تحقيقي در بين 24 نفر از بيمارن بستري در دو بيمارستان امام حسين (ع) و طالقاني که در بخش هاي روانپزشکي بستري بودند. از نظر ميزان هيستامين ، روي ، آهن ، مس ، منيزيم ، اسيد فوليک و ويتامينهاي B3 , B6 , B12 و همچنين از نظر عدم تحمل لاکتوز ، گلوتن ، فاويسم و مشکلات متابوليکي ، هيپوگليسمي ، هيپرگليسمي ، و هيپوآمونيومي و هيپرآمونيومي مورد بررسي قرار گرفتند. يافته هاي پژوهش شناخت مشکلات تغذيه اي و راهکارهاي مربوط به آن از يافته هاي اساسي اين پژوهش مي باشد که

در چهار گروه عمده زير مورد بررسي قرار خواهيم داد.

1-                      عدم توازن بيوشيميايي 90 درصد بيماران اسکيزوفرني به سه گروه بيوشيميايي تقسيم مي شوند:

Pyrroluria ,

Low Histamine

High Histamine هيستامين بازتابي از موجود بودن نوروترانسميتر است . تعادل فعاليت الکتريکي هسته سلولهاي مغزي در ناحيه اي از مغز که مسئول ايجاد محرکهاي رفتاري مي باشد ؛ وجود هيستامين وابسته است . بصورتي که اين ناحيه پيامها و محرکهاي عصبي را درياف&##1578; و تفکيک نموده و آنرا به هيپوتالاموس انتقال مي دهد. معمولاً بيماران اسکيزوفرني ضعف در توانايي دريافت و تفکيک محرکهاي عصبي دارند.

الف ) گروه High Histamine

15/25 درصد افراد دچار اسکيزوفرني را تشکيل مي دهند ، جزئيات بدست آمده از بيماران High Histamine نشان داده است که اين افراد داراي علائم شايعي از قبيل هوش بالا ، تصورات بيهوده ، توهم زياد ، اختلالات تصوري ، ايده آليست ، رقابت جو ، وسواسي بودن ، اضطراب ، افسردگي فصلي و تمايلات به خودکشي ، روحيات تهاجمي و ترس مي باشند. افراد گروه High Histamine: 1- بطور ذاتي داراي ميزان بالا ي اسيد فوليک بوده که معمولاً به همراه B12 مي باشد . بنابراين بايد B12 و اسيد فوليک بطور جدي درمراقبت تغذيه اي پزشکي اين بيماران محدود شود. 2- اين بيماران بايد از مصرف مولتي ويتامين اجتناب کنند.

ب ) گروه Low Histamine :

40-30 درصد بيماران اسکيزوفرني را گروه Low Histamine تشکيل داده که داراي علائم شايعي از قبيل انفعالي بودن ، اختلالات حواس وادراک و توهم ، Paranoia ، اضطراب ، افسردگي شديد و تمايل به خودکشي ، افسردگي دوره اي و ناآرامي مي باشند . 1- فراواني مس 2- کمبود شديد روي از علائم Low Histamine بوده لذا محدود کردن منابع غذايي حاوي مس و گنجاندن منابع غذايي حاوي روي در رژيم غذايي آنها ضروري است.

ج ) گروه Pyrroluria

15/35درصد افراد دچار اسکيزوفرني در دسته Pyrroluria طبقه بندي مي شوند در اين بيماران يک پيرول ويژه به نام 2، 4 دي متيل 3 اتيل پيرول درمقادير فراوان توليد شده و به داخل ادرار ترشح مي شود که با : 1- Vit B6 2- Zinc 3- Magnessium تداخل عمل پيدا کرده و باعث ايجاد کمبود آنها مي شود . افراد دچار اختلالات پيرول با مشکلاتي در تشکيل سروتونين ، دوپامين ، GABA (گاما آمينو بوتيريک اسيد ) ، نوراپي نفرين و گلايسين مواجه هستند . Vit B6 براي سم زدايي مغز بسيار ضروري مي باشد. Zinc براي تکامل سلولهاي عصبي و دستگاه عصبي ، عملکرد مغز ، تشکيل سروتونين ،تنظيم اعصاب و جلوگيري از تخريب ناشي از اکسيداسيون مؤثر مي باشد . اختلالات پيرول علائم فيزيکي و ذهني را بدنبال دارد . و علاوه بر آن موجب اختلالات رفتاري نيز مي شود .

افراد دچار Pyrroluria اسکيزوفرني داراي دو نوع علائم شايع هستند.

1- علائم عصبي : خيال باطل ، توهم ، بي حالي ، هيجانات دروني ، عدم تحمل استرس ، رفتارهاي تهاجمي ، عدم تمرکز تحريک پذيري مي باشند . همچنين ممکن است آنها حالت اضطراب و تشنج را در اثر تجمع نورولپتيک Neuroleptic تجربه کنند.

2- علائم فيزکي : درد زانو و نقاط سفيد روي ناخنها. عدم تعادل فلزات در بيماران اسکيزوفرني عدم تعادل فلزات با اکسيزوفرني ارتباط تنگاتنگي دارد، اختلالات رفتاري ( شامل ADHD ) و افسردگي هورموني نيز ناشي از عدم تعادل فلزات مي باشد. 1- ميزان بالاي مس موجب بالا رفتن ميزان دوپامين در گروه Low Histamine مي شود. 2- Paranoia با افزايش مس ارتباط دارد.، مس موجب اکسيده شدن کاتکول آمينها مانند دوپامين مي شود بنابراين تشکيل نوروتوکسين ها را تحريک مي کند.

3- عدم تعادل روي با اختلالات سيستم عصبي مرکزي مرتبط است و کمبود روي موجب افزايش دوپامين در گروه Low Histamine مي شود. برخي نوترنيت ها موجب تسهيل دفع فلزات سنگين مي شوند. حذف عوامل محيطي مانند ظروف غذاخوري مس ، سولفات مس( جکوزي، استخرهاي شنا) ، آبهاي آلوده ويتامين دريافتي پس ازتولد ، IUDهاي مسي ضروري مي باشند. 2- مشکلات متابوليکي تغذيه اي : هيپوگليسمي کاهش قند خون ، از مشکلات شايع در اين بيماران بوده که اين مشکل را مي توان با توصيه و انجام رژيم پر پروتئين ، کم کربوهيدرات و ميزان متوسط تا بالاي چربي تا حدود زيادي حل کرد.

اين رژيم شامل سه وعده اصلي غذا و ميان وعده هاي پر پروتئين بين غذا و پس از شام مي شود. تمام شيرينجات و قندهاي ساده بايد از رژيم حذف شوند و مواد غذايي انتخاب شده بايد فاقد هر گونه شکر يا قندهاي ساده باشد ولي نمک معمولاً آزادانه مصرف مي شود.

رژيم درماني

در اين دسته بيماران از اهميت خاصي برخوردار است اين دسته بيماران بايد بصورتي غذا دريافت نمايند تا احساس گرسنگي پيش نيايد ( ندرتاً وزن گيري در اين بيماران با مشکل روبروست ) ، همينطور استراحت و تمرينات بدني روزانه براي اين بيماران بسيار مفيد است . تکنيکهاي Relaxation و کاهش استرس براي بهبود حال اين بيماران بسيار سودمند است . رژيم درماني در اين بيماران از ساير روشها مهمتر و مفيد تر مي باشد. 3-ک;بودهاي تغذيه اي ( ماکرومغذيها و ميکرومغذيها) مکمل ياري و مداخلات تغذيه اي در اين بيماران از اهميت بالايي برخوردار است وبايد با نظارت دقيق صورت گيرد تا نتايج مطلوب بدست آيد.

در بيماران اسکيزوفرني ، کمبودهاي تغذيه اي موجب دژنره شدن سلولهاي عصبي مي شود و معمولاً اين حالت در شيزوفرني مزمن بيشتر مشاهده مي شود .

متابوليسم نوروترانسميترها ارتباط پيچيده اي با عکس العملهاي شيميايي وابسته به ويتامين ها، مينرالها وساير مواد تشکيل دهنده دارد. در مواقعي که رژيم غذايي فاقد مقادير کافي از اين گونه مواد باشد ، مکمل ياري تغذيه اي لازم مي باشند . ولي در اين موارد دقيقاً نوع کمبود و ميزان نياز بايد از طرق علمي تعيين شود تا بتوانيم نتايج مطلوب را از اين گونه مداخلات بدست آوريم.

مکمل ياري ويتامين B6 و Zinc در 95 درصد موارد مديريت تغذيه اي 11 بيمار گروه Pyrroluria ( توليد و دفع فراوان ادراري 4، 2 دي متيل 13 اتيل پيرول) با موفقيت همراه بوده و همچنين در 13 بيمار دچار Low Histamine , High Histamine باعث بهبود افسردگي و ترس اما در مدت طولاني تر شد.

همچنين محدوديت اسيد فوليک و B12 در گروه High Histamine مفيد مي باشد. اسيدهاي چرب ضروري شامل گروه هاي omega-3 وomega-6 بوده که چربيهاي مفيد غير اشباع هستند و 60% وزن خشک مغز را چربي تشکيل داده است.

برمکمل ياري Essential ) EFA ( fatty acids در اين بيماران تأکيد مي شود زيرا EFA از دژنره شدن سلولهاي عصبي جلوگيري مي کند. اسيدهاي چرب ضروري اجزاي اصلي تشکيل دهنده ديواره سلولهاي عصبي بوده ودر فعاليت الکتريکي نوروترانسميترها و رسپتورهاي موضعي فسفوليپيدي شرکت دارند.

نقش مکمل ياري نياسين براي عملکرد طبيعي مغز به اثبات رسيده است. بواسطه حذف برخي از نوترنيت ها رژيم غذايي ، بيماران اسکيزوفرني فاقد مقادير لازم مواد مغذي جهت عملکرد طبيعي بدن مي شوند لذا آنها در معرض خطر بيماريهاي کرونري قلب (CHD) و Stroke و ناهنجاريهاي غشاء سلولي قرار مي گيرند ، بنابراين وضعيت رژيمي بيماران شيزوفرني با دريافت ميوه و سبزيجات تازه و منابع چربيهاي امگا 3 بهبود مي يابد.

افسردگي شايع در اين بيماران در اثر کمبود اسيدهاي چرب امگا 3 بوجود مي آيد که در نتيجه دريافت ناکافي مغزهاي روغني ، غلات کامل و ساير دانه ها ،ماهي هاي آبهاي عميق حادث مي شود . بسياري از روانپزشکان و روانشناسان با دارو درماني کمک به بالا بردن سطح سروتونين در مغز مي کنند .

رژيمي که دچار کمبود اسيدهاي چرب omega-3 است موجب کاهش بيشتر سطح سروتونين مغز شده و نهايتاً افسردگي بوجود مي آورد. نياسين (Vit B3) و Vit C در مغز بصورت فعالانه وجود دارند در بيماران اسکيزوفرني بدليل اختلالات متابوليسمي نياز به نياسين و Vit C افزايش مي يابد .

لذا براي عملکرد طبيعي مغز ضروري مي باشد. Vit B3 تبديلات کاتکول آمينها را محدود مي سازد مانند پيچيده سازي دوپامين بصورتيکه اکسيده شده و ايجاد سموم آندوژن مي کند.

مسيرهاي وابسته به Vit B3 در بدن موجب تخليه بيوشيميايي بدن از فرمهاي اکسيده شده کاتکول آمينها وتوکسين ها مي شود. کمبود ويتامينB3 تجمع غير طبيعي نوروملانين را افزايش داده و عامل ايجاد بيماري پارکينسون و اسکيزوفرني مي باشد.

مکمل ياري نياسين در اين دسته بيماران معمولاً جهت تأمين ميزان کافي Vit B3 براي عملکرد طبيعي مغز کاملاً ضروري مي باشد. 4- عدم تحمل گلوتن افراد دچار اسکيزوفرني بيشتر مستعد عکس العمل سيستم ايمني در مقابل گلوتن مي باشند. لذا مي توان رژيم فاقد گلوتن را بعنوان يک روش درماني براي اين دسته بيماران توصيه کرد.

افراد دچار حساسيت گلوتن داراي علائم زير هستند. انقباض عضلات شکمي و درد ، نفخ و تورم ، درد مفاصل و استخوان ، زخمهاي دهاني ، رشد با تأخير يا قامت کوتاه ،اختلالات گوارشي (سوء هضم ) آسيبهاي احساسي از قبيل اضطراب و افسردگي ، خستگي ،عقيمي ، جوشهاي پوستي دردناک ، کاهش وزن. براي پرهيز از دريافت گلوتن از مصرف غذاهاي زير بايد خودداري شود. جو ،آبجو ، ماء الشعير، بلغور، غلات ، برخي از حبوبات ، سس ، آرد ، نان ، درم غله ، عرق غلات ، پروتئين هيدروليز شده سبزيجات، پودر

، سوپ ، آبگوشت ، گوشتهاي آماده ، نان برنجي ، آسپرين ، چسب کاغذ، چسب نامه ، چسب تمبر، Tylenol مواد غذايي مجاز شامل آرد لوبيا ، لوبيا ، گندم سياه ، آرد ذرت ، ذرت ، ماهي تازه ، ميوه ، گوشت ، سبزيجات ، ارزن ، آرد سيب زميني ، برنج ، ذرت خوشه اي ، آرد سويا مي باشند.

بحث و نتيجه گيري اين تحقيقات مجموعاً به مشکلات شايع تغذيه اي بيماران اسکيزوفرني اشاره داشته و ثابت نموده است که مداخلات و مکمل ياري تغذيه اي در گروه هاي مختلف اسکيزوفرني با توجه به مشکلات اختصاصي هر دسته مفيد مي باشند.

با اعمال رژيمهاي درماني صحيح مي توان کمبوهاي تغذيها ي بيماران اسکيزوفرني ( اعم از ماکرومغذيها و ميکرومغذيها) ، عدم تحملهاي مختلف غذايي و مشکلات متابوليکي تغذيه اي آنها را اصلاح نموده و وضعيت بيماران را بهبود بخشيد.

مداخلات تغذيه اي در مراحل اوليه بيماري بطور معجزه آسايي علائم نامطلوب بيماران اسکيزوفرني را بهبود مي بخشد . ترکيبات شيميايي مغز درمراحل اوليه بزودي اصلاح شده و از تخريب سلولهاي مغزي جلوگيري مي کند و در بيماران اسکيزوفرني مکمل ياري و مداخلات تغذيه اي باعث کاهش اثرات جانبي نا مطلوب ناشي از داروها شده باعث مي شود ميزان مصرف داروها البته نه در موارد خيلي حاد کاهش يابد و حتي در برخي از موارد دارو درماني بطور کامل قطع شود لذا رژيم درماني بايد در مورد بيماران اسکيزوفرني بصورت يک امر ضروري و لازم الاجرا در آمده و از همان مراحل اوليه شروع بيماري صورت گيرد تا جواب مؤثرتري را به دنبال داشته باشد و عوارض جانبي بيماري را کاهش و يک زندگي طبيعي و سلامت را براي بيماران اسکيزوفرني ترسيم سازد

مهندس منيژه حكيمي