اهميت ونقش تغذيه دركودكان پيش دبستاني (تغذيه كودك، چاقي)
دكتر سيدعليرضا مرندي استاد دانشگاه علوم پزشكي و خدمات بهداشتي- درماني شهيد بهشتي
در سال 1948 ميلادي برخورداري از تغذيه مناسب، بعنوان جزئي از حقوق افراد براي بهرهمند شدن از يك زندگي استاندارد كه لازمه نيل به سلامت است مورد قبول قرار گرفت. در سال 2000 ميلادي، 187 كشور در مقر سازمان ملل متحد، اهداف هزاره توسعه (MDG) را تصويب كردند كه اولين هدف، ريشهكني فقر و گرسنگي است. در راستاي رسيدن به هدف فوقالذكر بايد تعداد افراد گرسنه تا سال 2015 به نصف كاهش پيدا كند. تغذيه مناسب، نقش بسيار مهمي در تأمين و ارتقاء رشد و تكامل و نيز عملكرد مناسب انسانها داشته و وسيلهاي است براي اين كه هر فردي اين امكان را پيدا كند كه به حداكثر توان فردي و اجتماعي خود برسد. در مقابل، مشكلات تغذيه نه تنها موجب افزايش آسيبپذيري در مقابل بيماريها ميشود، بلكه بطور جدي مانع رسيدن انسان به حد اعلاي پتانسيل خود ميگردد. همچنين سوء تغذيه بطور مستقيم و غير مستقيم ميتواند موجب مرگ زود هنگام شود. البته در طي قرن بيستم بهبود مستمري در وضعيت سوء تغذيه در سطح جهان مشاهده شده و از ميزان وفور نوع شديد سوء تغذيه انرژي- پروتئين كاسته شد. توفيق قابل توجهي در زمينه مبارزه با عوارض كمبود يد و تا حدودي بهبودي در وضعيت كمبود ويتأمين A بدست آمد. كاهش جدي مرگ و مير كودكان زير پنج سال در بين سالهاي 1960 و 1980 اتفاق افتاد. در حالي كه در سال 1980 حدود 1/47% كودكان زير 5 سال در كشورهاي در حال توسعه كوتاه قد بودند، اين درصد در سال 2000 به 5/32% كاهش يافت و در نتيجه تعداد از 222 ميليون كودك به 182 ميليون نفر رسيد. همچنين در سال 1980 حدود 4/37% كودكان پيش دبستاني در كشورهاي در حال توسعه كم وزن بودند در حالي كه در سال 2000 اين رقم به 7/26% كاهش يافت. در مقابل متأسفانه پرخوري و در نتيجه زيادي وزن و چاقي بخصوص در كشورهاي در حال توسعه رو به افزايش است. GDP در كشورهاي غني و فقير تا 100 برابر با هم فاصله دارند و در نتيجه حدود يك چهارم مردم جهان فقيرند و فقر هم علت و هم معلول سوء تغذيه و زمينهساز بيماريها است. با از بين بردن جنگلها، افزايش بيابانها، گرم شدن كره زمين و خلاصه تخريب محيط زيست، همه ساله 7/5 ميليون هكتار از زمينهاي كشاورزي از دست ميرود و اين امر خود به افزايش سوء تغذيه دامن ميزند. بيماريها و بخصوص بيماريهاي باز پديد و نوپديد نظير ايدز از ديگر علل گسترش سوء تغذيه كودكان است. همچنين افزايش جمعيت كشورها، مهاجرت به شهرها، ايجاد كلان شهرها، حاشيه نشيني و زاغه نشيني از علل جدي و تهديد كننده سوء تغذيه در كشورها است.جهاني شدن كه اغلب كشورهاي توسعه يافته را غنيتر كرده است براي كشورهاي فقير كه قادر به پرداخت هزينههاي سنگين انواع patent در امر داروسازي، كشاورزي و غيره نيستند اغلب مصيبت بار بوده است. در نتيجه قيمت محصولات كشاوزي، سه برابر و يا بيشتر افزايش يافته و با پيشرفت ارتباطات، فرهنگ استفاده از fast food و junk food گسترش مييابد كه باز هم گسترش سوء تغذيه را در كشورهاي در حال توسعه تسريع مينمايد. بديهي است كه صاحبنظران و اساتيد علم تغذيه فقط با تكيه بر مباني تئوري امر تغذيه و از طريق فعاليتهاي آزمايشگاهي نميتوانند مشكلات تغذيه را حل كنند. آنان بايد دانش و آگاهي و توان لازم را داشته باشند كه نقش عمدهاي را در سطح جامعه و در سطح تصميمگيري ايفاء كنند.حيات، سلامت و تكامل در تمام مراحل زندگي بر پايه تغذيه استوار است. از دوران جنيني، نوزادي، شيرخواري، كودكي، بلوغ، ميان سالي تا كهن سالي، غذا و تغذيه مناسب، نقشي حياتي براي بقاء، رشد، تكامل رواني، سلامت، عملكرد و مولد بودن انسان دارد. در حقيقت تغذيه پايه اصلي توسعه انساني و كشوري است.نقش تغذيه در دوران كودكي از اهميت خاصي برخوردار است. نيازهاي كودك در سالهاي مختلف زندگي به انرژي و نيز به انواع مواد مغذي و مقدار و نيز نسبت مواد مزبور در رژيم غذايي متفاوت است. ميزان انرژي و مواد مغذي دريافتي ممكن است بر ميزان نياز منطبق نباشد كه در بين عوامل مؤثر در ايجاد اين تفاوتها ميتوان به مسائل زير اشاره كرد: سرعت رشد نسج مغز، ميزان افزايش وزن بدن، قد، تغييرات حاصله در نسبت رشد سر، تنه و اندامها، و نيز پذيرش مواد غذايي، ميزان آمادگي كودك براي جويدن، هضم و جذب مواد غذايي، فعاليت، ناخوشيها، قدرت دفاعي و ايمني بدن، علاقه و مشاركت او در امر تغذيه خود، نوع و نحوه تغذيه در سنين مختلف و نيز ميزان آگاهي، علاقه، بردباري و شرايط رواني مادر و هر فردي كه تغذيه كودك را به عهده دارد.