آداب و اخلاق طبيب:

طبيب بايد عالم و عارف بچند علم و صفت و متصف با اخلاق حسنه و متادب به آداب مرضيه و معتقد به مبدأ و معاد و ثواب و عقاب و خائف از عقوبات الهي باشد و معتقد به پيشوايان آسماني و حامل معروق و تارک از منکرات و حريص در طاعت و عبادات و بندگي حق باشد.

طبيب بايد قانع متوکل و صابر بر مصائب و راضي بدانچه بدو وارد مي شود بوده باشد او بايد با وقار با تمکين و در عين حال لجوج و حريص و طامع نباشد بطور کلي بايد متحلي به لباس تقوي و پرهيزکاري و مزين به زيور صفات پسنديده انساني باشد، تا از اين رهگذر معزز خلق و رستگار در پيشگاه خالق گردد و مردم اقوال، اعمال و افعال او را همگي بحسن قبول و اعتماد بپذيرند و قبول کنند و بدستور او عمل نمايند زيرا حسن ظن و قبول مردم درباره طبيب در امر معالجه تأثير بسزايي دارد.

اوصاف پسنديده اي که طبيب را در کار معالجه موفقتر مي دارد و بيمار نيز از آن بهره مند مي گردد علاوه بر دانش پزشکي که آن سرلوحه کار طبابت است مي توان به صفات زير اشاره کرد.

1- علم اخلاق: که بايستي آن علم ملکه و زيور طبيب باشد زيرا شالوده کار طبابت است.

2- دانستن حکمت است: براي تائيد و تشبيد و تحقيق معاني و الطاف کلام و حسن بيان و نيز بايد عامل به علم حکمت باشد يعني حکيم راست گفتار و درست کردار و واضع شئ در موضع لايق آن و تابع حق و امر حق باشد نه تابع هوي و هوس.

3- علم منطق: خصوص درباره جوهر و عرض و شناختن حدود اشياء و فرق ميان بيماري هاي جسمي و روحي و ذاتي و عرضي و کدام مزاج تحت کدام مرض و کدام مرض بکدام مزاج عارض شده است و نيز تقسيم بيماريهابه اعضاء يعني شناخت بيماري هر عضوي.

4- شناخت علم طبيعي: براي آنکه متعلق به علم طبيعي است.

5- دانستن هندسه: برا ي شناخت شکل و معرفت هيئت اشياء و اعضاء.

6- دانستن علم هيئت: بجهت شناخت فصول اربعه سال بهار و تابستان پائيز و زمستان زيرا در فصول سال بيماريها فرق مي کند و بعضي بخصوص در زمان معلومي پيدا مي شود مثل بيماريهاي آلرژي که در فصل بهار و بيماريهاي گوارشي که در اول بهار و پاييز بيشتر ديده مي شود و همچنين شناخت اقاليم و دوري و نزديکي به خط استوا و همچنين نزديکي و دوري زمين بخورشيد و سياره هاي تابع زمين وشناخت اشعه آسماني يا اشعه کوسميک که در مبحث خود داراي اهميت زيادي است.

7- طبيب بايد داراي کياست و فراست باشد و زود وضع بيمار خود را دريابد که در چه مرحله اي از بيماري است، آيا بهبودي، هلاکت و يا کهنه شدن بيماري در کار است يا نه و نيز آيا بيماري جسمي است يا روحي و آيا تمارض در کار نيست؟

بطور کلي طبيب در هنگام معالجه بايد خود را در ميان نبيند و شفا دهنده خداي را داند و او را مسند کارها شمارد و به او اميدوار باشد و استادان خود را بستايد و اگر کسي سخن نيکو و يا گفتاري غلط و خطائي از او سر زد، بلا تأمل در تصديق و يا رد آن نکوشد و معارض با کسي نگردد، چه از روي حق و چه از روي باطل باعث تشنج طبيب ديگر نگردد و خود خطا نکند و خطاي ديگران را مايه افتخار و تعزز خود نشمارد ، بلکه مايه تنبيه خود داند که خود چنين تدابيري ننمايد.

ديگر آنکه بحق و بحسن خلق و بشاشت و لطف کلام متنفذ، متوجه احوال پرسي بيماران باشد و اگر بيماري تکرار مرض خود را با کلامي نمايد و يا سوء تدبيري کند، بزودي از جا در نرود و طيش و غضب نکند و کسي را از خود نرنجاند و سخني نگويد که ملال خاطري آورد، بلکه طبيب بايد به تلطف و مدارا و مکرر، سخن بيماران رابشنود و با موعظه ايشان را از ناپرهيزي باز دارد و بگويد که زحمت و مشقت چند روزي را براي صحت و تندرستي دائمي بايد پذيرفت که اين سهل است و آن دشوار.

ديگر آنکه: طبيب بايد محرم اسرار بيمار باشد و افشاء راز و بيماري آنها نکند خصوصاً موقعي که مريضي بخواهد کسي به بيماريش واقف نگردد.

و باز آنکه: اگر بيماري به مرضي مسري مبتلا شده باشد، او را سرزنش نکند بلکه بحسن خلق بيمار را معالجه نمايد و حريص در معالجه بيمارش باشد و اگر خود مشکوک شد بايد از استادان و ديگران بدون خودبيني مشورت کند زيرا معالجه را براي کسي دگيري مي خواهد و براي خاطر او بايد بکوشد. و اگر کسي سختي ضعيف و يا باطل گويد، صريحاً انکار نکند و رد مطلق ننمايد و او را خجل و منفعل نکند و معارض او نشود، مخصوصاً در مجامع و اگر خواهد قولي را رد کند با بهترين وضع و سخن باشد و نيز بملايمت و حسن خطام اگر بيماري که تحت معالجه ديگران است به او مراجعه کرد و دارو و درمان او را شايسته ديد بايد بزبان لين باو بگويد که بهتر است شما تحت درمان طبيب خود باشيد و در اينجا تکبر نکند و همکار خود را در ميان بيند و به او احترام نهد و بياد داشته باشد که گفته اند:

بزرگش نخوانند اهل خرد       که نام بزرگان بزشتي برد

نکته ديگر اينکه: اگر بيماري باو رجوع کرد و طبيب را نمي پذيرد با زبان شيريني او را به طبيب ديگري راهنمايي کند، زيرا در اينجا نه طبيب نتيجه کار خود را مطلوب خواهد يافت نه بيمار بهبودي مي يابد.