رنگ درماني

تعريف

استفاده از رنگ (معمولاً به شكل نور رنگي) براي توليد آثار شفابخش را رنگ درماني مي‌نامند.

زمينه

رنگ درماني يك روش پسند روز تازه پديد آمده نيست و پيشينه كهن دارد. اين روش درماني را هزاران سال پيش در معبد «نور و رنگ شفابخش» در منطقه هليوپوليس مصر باستان، و در يونان پيش از ميلاد مسيح، و در فرهنگ‌هاي باستاني چين و هند استفاده مي‌كرده‌اند.

نفوذ رنگ‌‌ها و اثرگذاري آن‌ها را در بدن انسان به طرق گوناگون ثابت كرده‌اند. پژوهش‌هاي متعدد درباره علل ترجيح رنگي بر رنگي ديگر، آثار رنگ‌ها بر ذهن آدمي، بر رفتار آدمي، بر حس تعادل فكري و جسمي، در توليد شادماني يا افسردگي، در توليد آرامش و يا بيقراري، و چندي موارد ديگر سال‌ها در جريان بوده‌اند و آثار رنگ‌ها را در زندگي انسان نشان داده‌اند. پژوهش‌هاي جديدتر سال‌هاي اخير نيز گزارش داده‌اند كه استفاده دقيق از رنگ‌هايي خاص مي‌تواند آثار مفيد در سلامتي و تعادل فكر، در آرامش جسمي و رواني، در بازيابي سريع‌تر تندرستي در دوران نقاهت و در تحريك يا تشويق مثبت كودكان كودن داشته باشد. رنگ‌هاي خاص بي‌ترديد آثار اقتصادي (فروش توليدات، خدمات)، آثار اجتماعي (كسب اعتماد و احساس رضايت يا تحريك و تشويق توده‌هاي مردم و بسياري موارد ديگر). آثار جنسي (تحريك يا جذب جنس مخالف)، آثار رواني (خوشحالي يا افسردگي)، آثار تعليمي و تربيتي (به ويژه براي كودكان)، و چندي ديگر دارند.

رنگ زرد را در آيين بودائيسم، رنگ كاه گلي را در آيين تصوف، رنگ سرخ را در آيين كمونيسم، و رنگ سياه را در مراسم سوگواري همه ملل بر رنگ‌هاي ديگر ترجيح مي‌دهند.

محبوب‌ترين رنگ‌ها بين عامه مردم غرب رنگ آبي است. چند بررسي اجتماعي گزارش داده‌اند كه حدود  مردم رنگ آبي را بيش‌تر از هر رنگ ديگري مي‌پسندند. پس از آن رنگ سرخ مي‌آيد با نيمي از محبوبيت رنگ آبي (حدود 16 تا 17 درصد). نفرت انگيزترين رنگ، بنا به تحقيق روانشناسي به نام گرنجر از دانشگاه دورهام، رنگ زرد است. چندي پيش در انستيتوي هنرهاي معاصر لندن درون سه تالار را سه رنگ متفاوت زدند و در هر سه آن‌ها تعدادي اسباب‌هاي بازي فكري كه شامل و شمار يكسان سومي به رنگ زرد بود. حاصل اين كه پس از چند روز افرادي كه در تالار زرد رنگ گرد مي‌آمدند همه اسباب‌هاي بازي‌هاي فكري آن تالار رايا شكستند يا دزديدند، ولي چنان پديده‌ها در دو تالار ديگر اتفاق نيفتاد. هيچ توضيحي براي چنان رفتار ناپسند به غير از رنگ تالار يافت نشد. اين دستاورد پژوهشي زمينه فرضيه پردازي‌هاي روانشناختي و جامعه شناختي شده و از جمله آن‌ها يكي اين است كه شمار چگونگي تبه كاري در هر خيابان شهر بستگي به رنگ نور چراغ‌هاي آن خيابان دارد. پاسخ قطعي به اين گونه مسائل نظري را پژوهش هاي بيش تر عرضه خواهند كرد.

مسئله‌اي جدا از رنگ‌ها ولي مربوط به آن‌ها اين است كه تنها رنگ‌ها نيستند كه بر ما نفوذ دارند و آثار گوناگون بر ما مي‌گذارند، شكل شيء نيز بي‌ترديد آثاري بر انسان دارد. اشكال اشياء مختلف دلالت بر توليد آثاري با ريشه‌هاي عميق رواني بر انسان دارند، و آن‌گاه كه اشكال اشياء را با رنگ‌ها پيوسته مي‌كنيم يا به طريقي ربط مي‌دهيم كل موضوع پيچيدگي و شگفتي بيش‌تر مي‌يابد. تئوگيمبل كه يكي از مشهورترين رنگ درمانگران انگلستان است در تحقيقي كه روي 1100 آدم بالغ در انگلستان انجام داده گزارش مي‌دهد كه نه تنها بيش‌تر مردم رنگ آبي را به رنگ‌هاي ديگر ترجيح مي‌دهند بلكه رنگ‌ها و شكل‌هاي اشياء را به طرقي شگفت‌انگيز به يكديگر ربط مي‌دهند. او در تحقيق خود به آن گروه 1100 نفري 9 شكل متفاوت را كه شامل خط ساده مستقيم، خط منحني، دايره، مربع، ستاره پنچ‌پر و غيره بودند نشان داد و واكنش‌هاي آنان را ثبت و بررسي كرد.

بيش از  آن گروه شكل ستاره پنچ‌پر را بر هر شكل ديگر ترجيح دادند. شكل دايره دومين شكل محبوب بود با 3/22 درصد ترجيح، و شكل موجي با 8/14 درصد سومين جايگاه محبوبيت را كسب كرد. خطوط ساده كم‌ترين محبوبيت را بين افراد گروه داشتند. آن‌گاه كه از آنان پرسيده شد تصور مي‌كنند هر شكل چه رنگي بايد داشته باشد، 8/38 درصد افراد گروه گفتند كه ستاره پنچ‌پر بهتر است زرد رنگ باشد! تنها دو درصد گروه آن شكل را به رنگ سياه انتخاب كردند. اين نتايج شگفت‌انگيز زيرا بيش‌ترين افراد گروه به محبوب‌ترين شكل منفورترين رنگ را دادند. برعكس آن، به شكل خط ساده افقي كه كم‌ترين محبوبيت شكلي را دشت 6/37 درصد افراد گروه رنگ سياه دادند و تنها 8/3 درصد افراد به آن خط رنگ زرد دادند.

واكنش ما به رنگ به احتمال زياد واكنشي عاطفي است در حالي كه واكنش ما به شكلي واكنشي فكري است. روانشناسي مشهور ديويد كتس در تحقيقي كلاسيك از گروهي كودكان خواست كه دوايري سبز رنگ را با مجموعه‌اي از دواير سرخ رنگ و مثلث‌هاي سبز رنگ كنار هم بچينند. كودكان بي‌درنگ هر شكل را كنار شكل همرنگ آن گذاشتند يا به عبارت ديگر اشياء را با رنگ آن‌ها طبقه‌بندي كردند او همين آزمايش را با گروهي بزرگسال انجام داد و ديد كه هر يك از افراد گروه پيش از طبقه‌بندي مي‌پرسد كه اشياء ‌در دسترس را بايد براساس شكل يا رنگ آن‌ها طبقه‌بندي كند. به هر حال ما درباره اهميت و ماهيت رابطه بين رنگ و شكل هنوز خيلي كم مي‌دانيم. برخي فرهنگي‌هاي باستان شناختي عميق از اين مسئله داشته‌اند و آثاري كه نمودارهاي جالب آن شناخت هستند باقي گذاشته‌اند ولي من اينجا بيش از اين به اين مسئله مي‌پردازم.

آشكار است كه رنگ‌ها به طرق گوناگون بر زندگي ما اثر مي‌گذارند. همگي تشخيص مي‌دهيم كه چقدر وابسته به رنگ‌هاي خاص در كفش و لباس و آرايش و لوزام خانگي و اسباب كار در محيط زندگي خود هستيم. رنگ‌هاي مو و ناخن و لب از پر فروش‌ترين توليدات در سراسر دنيا هستند، و نيازي نيست كه به نقش و اهميت رنگ پوست انسان اشاره‌اي كنيم. اما اگر تصور مي‌كنيد كه آن وابستگي‌ها ربطي به خواص درماني رنگ‌ها ندارند اشتباه مي‌كنيد زيرا بنا به تأكيد روانشناسان و مردم شناسان و كارشناسان روش رنگ درماني، نقش رنگ در زندگي ما خيلي مهم تر از تنها قشنگ‌تر كردن ظاهر چيزها يا ظاهر خويشتن است. متأسفانه اين موضوع نيز چون بعضي ديگر رشته‌هاي پزشكي مكمل، آن‌گاه كه مسئله ثابت كردن آن پيش كشيده مي‌شود، وارد پهنه انرژي‌هاي ناديدني يا به قول شكاكان وارد پهنه ماورا‌ءالطبيعه مي‌شود و فهم آن براي غربي‌ها دشوار مي‌گردد.

گرچه رنگ درماني يك روش درماين باستاني است تا سال 1933 كتابي معتبر به يكي از زبان‌هاي اروپايي درباره آن در دسترس نبود. در آن سال دانشمندي هندي به نام دينشاه قاديالي دايره‌المعارفي سه جلدي با عنوان the spectro chrometry encyclopidia    چاپ كرد و شناخت رنگ درماني و تعليم و تربيت درمانگران اين رشته به واقع پس از چاپ آن كتاب به زبان انگليسي آغاز شد. او در دايره‌المعارف خود بر نكته‌اي مهم تأكيد مي‌كند؛ رنگ‌ها داراي نيروهاي شيميايي در فركانس‌هاي عالي رتبه هستند و اين نيروها چنان ظريف و ناديدني هستند كه ما معمولاً به توان و كيفيات و آثار آن‌ها دسترسي ادراكي نداريم. امروز دانشمندان فيزيك و شيمي به ياري علم جديد طيف شناسي يا طيف نگاري توانسته‌اند برخي موضوعات كتاب ديناشاه قاديالي را به شكلي قابل فهم‌تر توضيح دهند.

عناصر شيميايي كه در آتش مي‌سوزند رنگي خاص هر عنصر توليد مي‌كنند، و اين رنگ اساسي است كه قاديالي مي‌گويد زمينه تندرستي است يا بايد باشد. او مي‌گويد نور به ظاهر سفيد همه رنگ‌هاي طيف رنگ‌ها را با تعادلي هماهنگ دارد اما هرگاه كه توانايي‌ها و كيفيات طيف بدن را با افزودن رنگي نامناسب يا به قول او رنگي غلط تغيير مي‌دهيم بايد انتظار پيدايش آشفتگي (بيماري) در بدن را داشته باشيم. او مي‌گويد مواد غذايي،‌داروها، سموم،‌ و به طور كلي همه مواد شيميايي توان‌ها و انرژي‌هاي فعال دارند زيرا اتم‌هاي آن دائماً در حال جذب و دفع و تغيير و تبديل‌هاي خاص هستند، بنابراين وارد كردن بي‌توجه يا ناآگاهانه عناصر شيميايي غيرآلي (داروهاي مصنوعي و فلزات و شبه فلزات وديگر مواد معدني) درون دستگاهي آلي (بدن آدمي) مانند اين است كه به طفلي براده فولاد بخورانيم كه او را قوي‌تر كنيم.

قاديالي در دايره‌المعارف خود راه ساختن چراغ‌هاي رنگ افشان خاص و خواص رنگ‌ها را شرح مي‌دهد و راهنمايي مي‌كند كه براي هر درد وبيماري از چه نوع رنگي استفاده كنيم. او همچنين شرح مي‌دهد كه چگونه آب يا تكه‌اي ماده قندي لاكتوز را با افزودن رنگي خاص داراي خواص درماني براي يك بيماري خاص كنيم.

رنگ درماني، نور درماني، و سنگ گوهر (سنگ كواتزكريستال) درماني كه رابطه نزديك با آن دو دارد در سي سال گذشته محبوبيت زياد در ايالات متحده آمريكا يافته‌اند و اينك صدها درمانگر آن سه روش در آن كشور انواع قابل تصور از آن‌ها را به علاقمندان عرضه مي‌كنند. اما تعداد رنگ درمانگران در كشورهاي اروپايي آنچنان زياد نيست و در جزاير بريتانيا حدود 50 نفر و در بقيه اروپاي غربي حدود 250 نفر هستند. رنگ درماني بخشي مهم از طب آيورودا را شكل مي‌دهد و استفاده‌اي گسترده در هندوستان و كشورهاي همسايه آن دارد. گرچه رنگ درماني در كشورهاي غربي هنوز مرحله طفوليت خود را مي‌گذارند، وضعيت كنوني و محبوبيت فزايندة ‌آن گوياي آينده‌اي برجسته است، به ويژه اگر پژوهش‌هاي بيش‌تر به دانشمندان شكاك نسبت به پزشكي مكمل ثابت كنند كه اين روش درماني واقعاً مؤثر و مفيد است. خوشبختانه درچندسال اخير در بين ده‌ها كتاب كه درباره ويژگي‌هاي گوناگون رنگ‌ها و خواص درماني آن‌ها چاپ و پخش شده‌اند چند كتاب با اعتبار علمي وجود داشته‌اند.

مچگونگي عملكرد روش رنگ درماني

رنگ درماني تا حدودي شبيه صوت درماني عمل مي‌كند. ابتدا بايد به ياد داشته باشيم كه هر سلول زنده بدن انسان به واقع نوعي باتري منفرد توليد كننده نيروهاي زندگي است. ماهيت دقيق اين نيروها را دانشمندان هنوز به درستي نمي‌شناسند ولي علوم جديد هر ساله چند گامي به شناخت آن‌ها نزديك‌تر مي‌شوند. اين نيروها را سرودها يا نواهاي حيات ناميده‌اند؛ آن‌ها را مربوط به انرژي‌هايي چون انرژي اورگان دانسته‌اند؛ آن‌ها را جلوه‌هاي بدن انرژيايي ناديدني انسان دانسته‌اند؛ و تجربيات متعدد ثابت كرده‌اند كه در شرايطي خاص و با دستگاه‌هايي چون دوربين عكاسي كرليان كه روس‌ها اختراع كرده‌اند مي توان از آن‌ها عكس گرفت. در روش صوت درماني نوعي امواج صوتي كه فركانس‌هاي خاص دارند براي توليد تغيير در الگوي ارتعاش‌هاي سلول‌هاي منفرد (يا اندامي از بدن) به كار گرفته مي‌شود تا آن‌ها را به حالت تندرستي پيشين بازگرداند. پژوهشگران رنگ درماني مي‌گويند كه همين فرايند در رنگ درماني و نور درماني براي بازگرداندن سلول‌ها يا اندام‌ها به سلامتي پيشين به كار مي‌رود.

همچنان كه دانشمندان علوم تجربي شناخت بيش‌تر درباره ماده كسب مي‌كنند و تشخيص مي‌دهند كه ماده واقعاً همان‌گونه كه آلبرت انشتين در اوايل سده بيستم گفته بود جلوه‌اي از انوار يا ميدان‌ها يا پرتوهاي انرژي است، پذيرش اين واقعيت كه انرژي نيز مي‌تواند نيروي شفابخش ارزشمندي باشد آسان‌تر (ولي نه ساده‌تر) مي‌شود. به ياري اين پيشرفت شناخت دانشمندان مي‌توانند بفهمند داروهاي هوميوپتي و داروهاي باخ با مقادير اندك ماده‌اي كه دارند چگونه مقادير نسبتاً زياد انرژي شفابخش توليد مي‌كنند. رنگ درماني نيز به احتمال زياد در همين مسير مي‌رود و به همين طريق عمل مي‌كند. چكيده اين كه پرتويي از رنگ آبي را بر اندام مشخصي افكندن تنها رنگي بر ظاهر او افكندن نيست بلكه امكاني براي توليد تغييرات خوب يا بد در برخي سلول‌ها و بافت‌ها و اندام‌هاي بدن او است. مردمي كه استفاده پزشكان از نور زير سرخ را ديده‌اند به آساني پذيرفته‌اند كه آن رنگ خاص كيفيات درماني دارد چون اگر نداشت پزشكان اين همه سال از آن استفاده‌اي چنان گسترده نمي‌كردند، ولي برخي از همان مردم هنوز با سرسختي آثار مفيد پرتوهاي رنگي را پوچ مي‌پندارند يا انكار مي‌كنند.

بزرگ‌ترين سد راه درك اين مسئله ناتواني ما در تصور يا تجسم اين است كه پوست ما چگونه انوار رنگي را حس و جذب مي‌كند. واقعيت اين است كه پوست بدن انسان بسيار حساس‌تر و ويژگي‌هاي آن بسيار بيش‌تر و ساختار آن بسيار پيچيده‌تر از آن حدي است كه نظام پزشكي حاكم تاكنون توانسته درك كند. مسئله پوست انسان براي نظام پزشكي حاكم مسئله‌اي تقريباً ناشناخته است و گرچه در اين نظام پزشكي تخصص پوست هست ولي كارايي برجسته و ارزشمند ندارد. بيش‌تر دارو ـ درمان‌هايي كه پزشكان متخصص پوست تجويز مي‌كنند به واقع تيري در تاريكي انداختن هستند و بس. تحقيقات معتبر در روسيه ثابت كرده‌اند كه مي‌توان مردم را تعليم داد رنگ‌ها را با پوست سرانگشتان خود حس كنند و تميز دهند. برخي مردم حتي با چشمان بسته مي‌توانند پرتوهاي رنگي متفاوت را كه بر پوست آنان تابيده شده‌اند حس كنند و از يكديگر تميز دهند.

آثار پرتوهاي رنگي بر بدن انسان را مي‌توان به آساني ثابت كرد. چند سال پيش تحقيقي را درباره آثار رنگ بر بدن انسان در بيمارستان «نيوانگلند استيت هاسپيتال» در ايالات متحده آمريكا روي 25 نفر از كاركنان بيمارستان كه فشار خون عادي داشتند انجام دادند. در چند جلسه سي دقيقه‌اي نور آبي رنگ را بر پوست افراد گروه مي‌تاباندند و سپس فشار خون آنان را اندازه مي‌گرفتند. در پايان هر جلسه مقدار فشار خون همه افراد تحت آزمايش كاهش نشان مي‌داد. سپس در يك سلسله جلسات ديگر همان 25 نفر را تحت تابش نور سرخ رنگ قرار دادند و مشاهده شد كه فشار خون همه آنان افزايش چشمگير يافته است. چون آن كاهش و افزايش پس از قطع تابش نور آبي و نور سرخ دوام طولاني نداشت و فشار خون افراد گروه به حالت پيشين خود باز مي‌گشت آن روش نمي‌توانست درماني بالقوه براي بيماري فشار نامناسب خون به شمار آيد. نكته جالب آن آزمايش كه دستاوردي مهم است اين بود كه پس از بازگشت فشار خون افراد گروه به حد معمول از آنان خواستند كه آرام بنشينند و چند دقيقه به رنگ آبي فكر كنند. آن چند دقيقه انديشيدن به رنگ آبي، فشار خون افراد گروه را به همان اندازه كه در خاتمه جلسات استفاده از رنگ آبي ديده شده بود كاهش داد؛ انديشيدن افراد  گروه به رنگ سرخ، پس از چند دقيقه، فشار خون آنان را همان مقدار كه در خاتمه جلسات استفاده از پرتو سرخ رنگ ديده شده بود افزايش داد. آن نتايج شكلي ديگر از روش باز خورد زيستي يا پس خوراند زيستي را نمايش مي‌دهند با اين تفاوت كه پرتوهاي رنگي آثار مستقل خود را جلوه مي‌دهند. آن تغييرات فشار خون هيچ ربطي به ديدن رنگ آبي يا سرخ ندارند زيرا آن تحقيق را با گروهي اشخاص نابينا اجرا كردند و همان نتايج حاصل آمدند. واكنش‌هاي بدن‌هاي افراد نابينا به آن رنگ‌ها همان واكنش‌هاي بدن‌هاي افراد بينا بودند.

چگونگي اجراي روش رنگ درماني

يك رنگ درمانگر واقعاً ماهر مي‌تواند به سادگي با نگريستن به شخصي تشخيص دهد كه او در چه رنگي كمبود دارد، ولي بيش تر مردم نياز به ياري نوعي ابزار ساده دارند. يكي از اين ابزارهاي ساده دستگاه كيلنراسكرين است كه در رنگ درماني استفاده مي‌شود. اين دستگاه متشكل است از دو قطعه شيشه كه بين آن‌ها مايع ديوسين (مايعي به رنگ لاجوردي ـ بنفش) ريخته‌اند. استفاده از اين وسيله دو انتهاي طيف رنگ‌ها را حذف مي‌كند و به رنگ درمانگري كه از يك سوي شيشه‌ها به بيمار مي‌نگرد ديدگاهي دقيق‌تر از بيمار مي‌دهد. رنگ درمانگران با تجربه و خيلي حساس ادعا مي‌كنند (و هيچ راهي نيست كه ثابت كنيم ادعاي آنان كاذب است) كه هاله نوراني دور بدن كسي را كه در ديگر سوي كيلنراسكرين نشسته است مي‌بينند. آن هاله‌ها رنگ‌هايي خاص دارند (و آن‌ها را عكاسي به روش كرليان نشان داده است) كه در حالات استراحت يا فعاليت تغيير مي‌كنند. رنگ درمانگر نهايتاً با استفاده از اين وسيله و بررسي تاريخچه بيماري و زندگي شخص بيمار و زايچه اخترگويي او و چندي وسايل ديگر تصميم مي‌گيرد كه شخص بيمار از چه رنگي كمبود دارد. مثلاً اگر شخص كمبود رنگ سرخ داشته باشد او تنبل، وقت تلف كن، خواب آلود، يا كم خون است و او به احتمال يبوست يا كمبود اشتها دارد.

آقاي جوالا پراسادا كه زماني مشهورترين رنگ درمانگر هندوستان بود معمولاً با بررسي رنگ چشمان و ناخن‌ها و ادرار فرد بيمار تشخيص مي‌داد كه او به چه رنگي نياز دارد. توضيح او چنين بود «مثلاً اگر شخصي نيازمند رنگ سرخ باشد چشمانش متمايل به رنگ آبي و ناخن‌هايش متمايل به رنگ آبي و ادرارش به رنگ سفيد و آبي خواهند بود. البته بايد به ياد داشت كه نيازهاي افراد متفاوتند و برخي نيازمند اندكي رنگ سرخ هستند و برخي ديگر به مقداري بيش‌تر نياز دارند و همين گونه است در مورد هر رنگ ديگري. و مقدار تجويز رنگ و تكرار آن بستگي به درجه نياز به آن رنگ در بدن شخص بيمار دارد». به اين طريق است كه رنگ درمانگر با استفاده از عوامل و ابزار خاص و تجربه و آگاهي شخصي خود و به ويژه به ياري حس ششم خود، كه درك آن براي مردم معمولاً دشوارتر از همه است، تعيين مي‌کند كه بيمارش به چه رنگي نياز دارد و آن را به چه مقدار و چگونه بايد به بدن او عرضه كرد.

رنگ‌ها را مي‌توان به راه‌ها و روش‌هاي گوناگون به بيمار داد. يكي از آن‌ها استفاه از پرتو خورشيد است. همه مي‌دانيم در روزهايي كه آسمان بي‌ابر و پرتو خورشيد درخشان است احساس خيلي بهتر از روزهاي ابري خاكستري رنگ داريم. فوايد درماني تابش پرتو خورشيد، هم از نظر جسمي و هم از نظر رواني، اگر استفاده افراطي از آن نشود، كاملاً شناخته شده و غير قابل انكارند. رنگ درمانگران از پرتو خورشيد به طريق دقيقاً كنترل شده استفاده مي‌كنند و گاهي با به كارگيري آينه يا وسيله‌اي ديگر پرتو خورشيد را به عضوي خاص از بدن فرد بيمار مي‌تابانند. آنان گاهي براي درمان برخي بيماري‌ها بدن فرد بيمار با كيسه‌اي پر از نمكي خاص كه رنگ كروميوم خورشيدي دارد ماساژ مي‌دهند. كيسه‌اي كه آن نمك در آن ريخته مي‌شود بايد از جنس نخ پنبه‌اي باشد و حداقل يك ساعت پيش از ماساژ در زير پرتو خورشيد گذاشته شود كه به اصطلاح «شارژ» شود.

رنگ درمانگران مي‌گويند عملكرد اصلي رنگ‌ها در بدن انسان از طريق خوردن غذاهاي طبيعي مناسب است. همه سبزي‌ها و ميوه‌ها، و همچنين مواد معدني غيرآلي، رنگ‌هاي خاص خود را دارند. مثلاً شخصي كه نياز به رنگ سرخ براي ايجاد تعادل و هماهنگي در بدن و حفظ تندرستي دارد بايد از چغندر قرمز (ريشه و برگ)، تربچه قرمز، كلم قرمز، اسفناج (ريشه و برگ)، بادمجان (با پوست)، هندوانه، انگور قرمز، انار، و ديگر سبزي‌ها و ميوه‌هاي سرخ رنگ استفاده كند. چنين است كه رنگ درمانگر افزون بر انواع طرق استفاده‌ از رنگ در درمان بيماري‌هاي گوناگون به بيمار خود راهنمايي‌هاي مناسب استفاده صحيح از غذاهاي خاص كه رنگ يا رنگ‌هاي مورد نياز او را دارند مي‌كند. اين راهنمايي‌ها متكي به اين باورند كه رنگ‌هاي خاص مواد غذايي رنگ‌هاي تصادفي / اتفاقي نيستند، آن‌ها بي وجه و بي‌معنا نيستند، بلكه هر رنگي نمايانگر گروهي مواد شيميايي طبيعي و ديگر عناصر بنيادي و انرژي‌هاي خاص است كه براي تندرستي ضروري هستند.

راهي ديگر براي وارد كردن رنگ در بدن انسان براي مقاصد درماني مشهور است به «شفابخشي رنگين كماني». اين راه احتمالاً ارزان‌ترين طريق رنگ رساني به بدن شخص بيمار است. آب طبيعي (آب بدون مواد شيميايي كه سازمان عرضه آب معمولاً به آن مي‌افزايد) را اگر در ظرفي شيشه‌اي كه رنگي خاص دارد بريزند و در پرتو خورشيد قرار دهند مقداري از انرژي رنگ ظرف را به خود مي‌گيرد و سپس مي‌توان آن را به كسي داد كه به آن رنگ نياز دارد.

رنگ درمانگران برجسته باور دارند كه آنچه بيش‌ترين خواص درماني رنگ را به بيمار مي‌دهد اجراي روشي است كه اصطلاحاً «تنفس رنگ» مي‌نامند. اين بهترين طريق كسب رنگ مورد نياز و خواص درماني آن به واقع نوعي مراقبه فكر است: متوقف كردن گفتگو و نشخوار دروني كه تفكر مي‌ناميم و تمركز بر رنگي خاص. بهترين زمان اجراي اين مراقبه آخر شب پيش از رفتن به بستر و صبح زود پس از برخاستن از خواب است. رولند هانت در كتاب هفت كليد شفابخشي رنگ مي‌نويسد: «پس از آن كه شخص به آن اندازه تمركز حواس بر موضوعي كرده باشد كه به حالت آرامش اعصاب و عضلات و درجه‌اي از سكوت دروني رسيده باشد طبيعتاً تشخيص مي‌دهد كه پرتو سودمند رنگ مرود نياز او از نور خورشيد يا از زميني كه رويش نشسته است يا از چراغي خاص كه بر او پرتو مي‌افشاند وارد بدن او مي‌شود. در اينجا تنها تمركز ذهن نسبتاً دراز مدت او بر مراقبه فكر و آن رنگ خاص لازم است تا همه آثار مفيد آن رنگ به حداكثر ممكن رسد و اورا تندرست كند». او همچنين مي‌نويسد كه اگر شخص بيمار كلمه‌اي يا عبارتي را كه به نوعي با رنگ مورد نياز او ربط دارد به صورت ذكر دايمي تكرار كند درمان او سريع شكل مي‌گيرد و پايدار مي‌ماند. او دريافته كه تنفس رنگ وجدآور و تعالي بخش است و شخص اجرا كننده اين روش پس از مدتي تمرين منظم ناگزير احساس درخشندگي نيروي زندگي و آرامش جسم و فكر در خود خواهد كرد. او باور دارد كه تنفس رنگ نقشي بسيار مهم‌تر از آن دارد كه بيش‌تر مردم مي‌توانند تصور كنند يا مايلند بپذيرند. و او از دكتر دانلدليرد، پروفسور روانشناسي دانشگاه كلگيت، نقل قول مي‌كند كه برخي رنگ‌هاي اتاق خواب باعث بي‌خوابي يا خواب آشفته مي‌شوند، و برخي رنگ‌هاي روشن اسباب‌ها و لباس‌ها و ديوارهاي اتاق آثار مفيد روي كودكان عقب افتاده مي‌گذارند.

رنگ درمانگران افزون بر استفاده از پرتو خورشيد، از رژيم غذايي متمركز بر رنگ‌هاي خاص سبزي‌ها و ميوه‌هاي خام، آب شارژ شده از رنگ ظرف، و روش‌هايي چون تنفس رنگ، از چراغ‌هايي كه پرتوهاي رنگي خاص مي‌تابانند نيز در درمان بيماري‌ها استفاده مي‌كنند. اين امواج رنگي كه فركانس‌هاي معيني دارند به طريق تقريباً شناخته شده ولي خيلي كم فهميد شده انرژي‌هاي رنگي مفيد را در بافت‌ها و اندام‌هايي خاص از بدن بيمار وارد مي‌كنند و نظام هاي انرژيايي اندام‌هاي بدن او را تقويت مي‌كنند. رنگ اصلي را بيش‌تر اوقات همراه با رنگي مكمل كه آثار رنگ اصلي را تقويت مي‌كند به كار مي‌گيرند. مثلا وقتي رنگ اصلي رنگ سبز است رنگ زرشكي را همراه آن مي‌كنند.

رنگ مورد نياز شخص بيمار را، برحسب تشخيص درمانگر، يا به شكلي گسترده بر كل بدن او مي‌تابانند يا روي يك اندام بدن او متمركز مي‌كنند. انوار رنگي را مي‌توان به شكلي مداوم يا متناوب استفاده كرد كه البته هر يك از آن دو حالت نتيجه‌اي متفاوت توليد مي‌كند. گرچه اصول و قواعدي اساسي در روش رنگ درماني وجود دارند، هر رنگ درمانگري با تكيه بر تجربه و دانش و نگرش خاص خود رنگ‌ها را به طرقي كه به تشخيص او بهترين در يك وضعيت هستند به كار مي‌گيرد.

آيا رنگ درماني مؤثر است؟

بنا به ادعاي رنگ درمانگران ،آنان ادعا مي‌كنند كه رنگ سرخ فلج كودكان و بزرگسالان را درمان مي‌كند؛ رنگ پرتقالي سنگ‌هاي ريز كيسه صفرا و كليه‌ها را دفع مي‌كند (جوالا پراسادا مي‌گويد رنگ پرتقالي در درمان بيماري وبا مفيد بوده است)؛ رنگ زرد يبوست و مرض قند را بهبود مي بخشد؛ رنگ سبز در درمان زخم معده، سفليس، سرماخوردگي، آنفولانزا، سرطان پستان، و برخي بيماري‌هاي پوست مفيد است؛ رنگ آبي درد دندان در آوردن، جوش و كورك، انواع تب، انواع التهاب، اسهال، درد و قولنج معده و روده، يرقان، انواع بريدگي و سوختگي‌ها را بهبود مي‌بخشد، و اين فهرست ادامه دارد.

يك رنگ درمانگر برجسته كه با او مصاحبه كرده‌ام مي‌گويد كه رنگ درماني را در سه پهنه كليت وجود آدمي يعني شخصيتي، فكري، و جسمي به كار گرفته و در هر سه پهنه به نتايج درماني خوب رسيده و توانسته به عنوان مثال مشكلات تعادل و تطبيق شخصيت، حالات ترس و نگراني و افسردگي، و آرتروز روماتيسمي را رفع و درمان كند. او مي‌گويد آن آخري به رنگ‌هاي زرد و بنفش كه به طريق متناوب موزون استفاده شوند واكنش مثبت نشان مي‌دهد. او تأكيد مي‌كند كه روش رنگ درماني نوعي طب جانشيني نيست بلكه طبي مكمل است براي آنچه نظام پزشكي حاكم عرضه مي‌كند. او درباره خطرهاي استفاده شخصي از رنگ درماني هشدار مي‌دهد و مي‌گويد استفاده نامناسب يا افراطي از يك رنگ يا از مخلوطي ناسازگار از رنگ‌ها ممكن است آشفتگي‌هاي فكري و جسمي پديد آورد.

توضيح روشن و عامه فهم چگونگي عملكرد روش رنگ درماني نيز چون چندي ديگر روش‌هاي درماني پزشكي مكمل دشوار و شايد در اين زمان غيرممكن است ولي شتاب حيرت‌انگيز پيشرفت دانش احتمالاً در دو سه دهه آينده پاسخي قطعي براي اين مسئله عرضه خواهد كرد. در اين زمان انكار كردن نتايج مثبت روش رنگ درماني نسبتاً آسان است زيرا مي‌توان ادعا كرد كه وقتي فردي بيمار از دارو درمان‌هاي گوناگون پزشكان متخصص در نظام پزشكي حاكم بهبودي و درماني نمي‌يابد و سرانجام از نااميدي و ناچاري به رنگ درمانگر روي مي‌آورد او به واقع كل اميد خود را، اگر اميدي برايش مانده باشد، روي اين روش متمركز مي‌كند و اين تمركز نوعي بهبود رواني را ممكن مي‌سازد. اما بايد توجه داشت كه همه درمان‌هاي پزشكي، از هر روشي و نظامي و مكتبي كه باشند، تجربي هستند، و بنابراين واقعيت در بررسي كار رنگ درمانگران و نتايجي كه بيماران آنان گرفته‌اند بايد بپذيريم كه اين روش عملكردي مؤثر دارد. در عين حال، درك جزئيات چگونگي آثار مثبت آن آسان نيست زيرا دانش ما در اين مورد هنوز ناكافي است و ناچاريم منتظر تحقيقات جديد و بيش‌تر علوم تجربي شويم. در اين زمان تنها اطميناني كه داريم اين است كه اگر اين روش را درمانگري ماهر و صادق اجرا كند درماني بي‌خطر است و احتمالاً نتايج مفيد حاصل مي‌آورد و بنابراين ارزش آزمودن دارد.

منبع: انتشارات ياهو / تلفن سفارش22848777

کتاب: 32 روش درماني نامتعارف

اثر: دکتر اندرواستنوي

مترجم: پرويز پهلوان