شيوع و گسترش بيماري پاراتیفوئید
 شيوع شديد پاراتيفوئيد  خصوصاً  سالمونلا تيفي موريوم در سال 1978 در  امريكا  و  استراليا  سبب خسارات زيادي شد (4).درطي دهه 1980 آلودگي اغلب تخم مرغها در شمال غربي ايالات متحده مربوط به سالمونلا انتريتيديس بودوتقريباً 0001/0 آلودگي تخم مرغها ممكن است رخ دهد.در اين مناطق آلوده به طور متوسط ازهر50 مصرف كننـده  تخم مرغ ، يكي مي تواند به  سالمونلوز مبتلا شود (12) . درصد وقوع بيماري در ماههاي سرد و در خروسها 2% بيشتر است (10).
  عامل بيماري
درحال حاضرشايعترين سروتيپهاي بيماريزا پاراتيفوئيد در طيو ، سالمونلا انتريتيديس Salmonella enteritidis وسالمونلا تيفي موريوم S.typhimurium    مي باشند(1) . اين عوامل ، باكتريهاي گرم منفي ، ميله اي شكل با ابعاد  5/1- 7/0×5-2 هستند كه فاقد هاگ و فاقد كپسول مي باشند . داراي تاژكهاي بلند هستند و متحركند. در محدوده دمايي 5 تا 45 درجه سانتيگراد ودرمحدودهpH   ، 4 تا 9 مي توانند رشدكنند (6) و نيترات را به نيتريت احيا ميكنند(1). سالمونلاتيفي موريوم تخمير گلوكز (هم اسيد و هم گاز توليد مي كند ) ، دولسيتول ، مانيتول ، مالتوز را انجام مي دهد ولي قادر به تخمير لاكتوز ، ساكاروز ، مالونات يا سالين نيست . درتمامي محيطها توليد سولفيد هيدروژن مي كند و دكربوكسيلاسيون اورني تين وليزين را انجام مي دهد و از سيترات بعنوان منبع مهم كربن بهره مي گيرد. سالمونلاتيفي موريوم اوره و ژلاتين را هيدروليز نمي كند پس اندول توليد نمي كند (6).
  نشانه هاي باليني    
معمولاًبيماري در جوجه ها زيردوهفتگي و به ندرت در سنين بالاي 4 هفتگي ديده مي شود (1). معمولاًتلفات در كمتر از 20% گروه مبتلا اتفاق مي افتد در طي هفته دوم زندگي ، جوجه ها ممكن است علائمي از ضعف رشد ، توقف رشد و ضعف عمومي توان بدن را نشان مي دهند (11) . معمولاً عفونت پاراتيفوئيد در پرندگان خيلي جوان سبب بيماري مي شود (7). آلودگي تخم مرغها با سالمونلا ممكن است منجر به مرگ جنين داخل تخم مرغ ويا مرگ سريع جوجه هاي تازه هچ شده ، شود . علائم باليني ندرتاً پس از دو هفته مشاهده مي شود (6). پرندگان مبتلا كسل ، چمباتمه زده و افسرده هستند .تمايل به حركت نداشته و با چشمان بسته ، پرهاي ژوليده و بالهاي افتاده مي ايستند . اسهال ، آلودگي پرها ي اطراف مقعد با با مدفوع از نشانه هاي رايج است (7) و در برخي واگيرها به دليل كدورت قرنيه يا پلاك هاي پنيري در حدقه چشم ، بينايي پرنده دچار مشكل مي شود (1). ندرتاً در پرندگان تخم گذار بيماري ايجاد مي كند و درصورت بيماريزايي سبب كاهش تخمگذاري مي شود (6).طبق بررسي هاي انجام يافته در سال 1995 در امريكا ، تخم هايي كه مشكوك به آلودگي با فاژتيپ 4 سالمونلا انتريتيديس بودند نقايصي در پوسته داشتند كه شامل دراز شدن شكل تخم مرغ ، نازكي پوسته ، اندازه هاي كوچك ، كج و معوج شدن تخم مرغ بودند (16). به طور كلي سويه فاژ 4 كه در اروپا و آسيا و ايران رواج دارد به مراتب بيماريزا تر از ساير سويه هاي رايج در امريكا و كانادا مي باشد (21).
يافته هاي كالبد گشايي
د رعفونت  شديد در جوجه هاي  تازه هچ  شده كه منجر به تلفات سريع مي شود تنها نشاني كالبد گشايي سپتي سمي بودن لاشه است (6). اگر جوجه ها در سنين اوليه مبتلا شوند ، التهاب و عدم جذب كيسه زرده درآنها شايع است (1). اگرآنها در مرحله حاد سپتي سمي از بين نروند عمدتاً تورم طحال و كبد همراه با پر خوني ، رگه هاي خوني و كانونهاي نكروتيك ديده مي شود . كليه نيز ممكن است دچار اين عارضه گردند پريكارديت ، پري هپاتيت چركي فيبريني دراغلب موارد مشاهده مي شود (6).
مشخص ترين يافته كالبد گشايي كه در حدود   پرندگان تلف شده در اثر سالمونلوز ديده مي شود اتساع سكوم بوسيله مواد نكروتيك سفيدو سخت مي باشد كه به آن تيفليت Typhitis مي گويند (1).وقتي بيماري مزمن شود انتريت حاد داراي كانونهاي نكروزي در روده كوچك مشاهده مي شود شامل كدورت چشم ،چركي شدن چشم ، تورم مفاصل چركي و التهاب كيسه هاي هوايي مي باشد (6).
تشخيص  عامل بیماری
تأييد تشخيص،مستلزم جداسازي وشناسايي عامل بيماري وترجيحاً سرووارآن مي باشد.سالمونلا رامي توان با كشت مستقيم،بسادگي ازبافتهاي مبتلا جداكرد،بنابراين درجوجه هايي كه دراثرسپتي سمي ميميرند،مي توان از كبد ، كيسه صفرا يا كيسه زرده باكتري را مستقيماً جدا نمود. در پرندگان مسن تر سالمونلا در روده يافت مي شود و امكان جدا كردن باكتري از سكوم ها بيشتر است . امكان جدا كردن از مكانهاي ديگر مثل تخمدان ، لوله تخم بر ، لوزالمعده ، مفصل ، بيضه ، قلب و چشم وجود دارد(6).
سالمونلا پلوروم و گاليناروم در روده كلونيزه نمي شوند اما ساير قسمتهاي بدن پرنده را بسادگي آلوده مي كنند . اين امر موجب تحريك توليد  آنتي بادي هايي  مي شود كه در آزمايشهاي  سرمي مورد  شناسايي قرار مي گيرند . ساير سرووارهاي سالمونلا در روده كلونيزه مي شوند اما بافتهاي بدن را بسادگي مورد تهاجم قرار نمي دهند و بنابراين ممكن است توليد آنتي باديها را تحريك نكنند (1).