دليريوم يا سندرم مغزي

وقتي که بيمار مبتلا به آلزايمر دچار سرماخوردگي يا هر بيماري جزيي ديگري ميشود يا حتي اگر تغييراتي در شرايط محيطي اش پديد آيد دچار نوعي بيقراري همراه با توهمات شديد ميشود كه آن را دليريوم مي ناميم.

دليريوم تجربه بسيار بد و ناراحت كننده ايست و با مداخله پزشكي قابل كنترل و مداواست و در صورت عدم توجه بيمار در خطر مرگ قرار ميگيرد.  به دليل بيماري برانگيزاننده، دليريوم بالقوه مي تواند خطرناك باشد مثل ذات الريه يا عفونت ادراري.

اين نوعي از سندرم است که اغتشاش شعور و تغييرات سريع در مغز يکي از علامت هاي مشخص آن است.

اين سندرم در اثر درمان بيماري فيزيکي و يا روحي رواني خود را بروز مي دهد.

امروزه تعداد افراد مبتلا به دليريوم رو به افزايش است. شايد به دليل کمبود اکسيژن موجود در هوا و به دنبال آن کمبود اکسيژن مغز و يا انواع و اقسام بيماري هاي بدن و يا مغز و يا مسموميت غذايي و يا تنفس اسيد  و همچنين ممکن است به علت بعضي از بيماري هاي مزمن بوجود آيد.

از علامتهاي بارز اين بيماري اين است که شخص مبتلا کمبود دقت، افکار درهم ريخته، عدم درک و احساس و غيره مي باشد.



·  عدم توجه (افکار سرگردان و پيچيده داشتن)

قادر نبودن به رسيدن هدف مشخص و بدون ارده بودن در افکار و عملکرد. و به طور کلي تمرکز نداشتن در مسائل



· دارا بودن افکار درهم ريخته. براي روشن شدن اين موضوع، اشاره اي به موارد زير لازم مي باشد:

بيمار سخن هاي بي ربط مي زند و نمي توان فرد مبتلا را از سخنراني بي مقدمه باز نگه داشت.



· زمان و مکان را تشخيص نمي دهد.



· درک و احساس ندارد. (به دليل پريشاني و اغتشاش بيش از حد)

اين مورد مي تواند باعث افزايش وهم و خيالات باطل در فرد بيمار شود.



· تغيير در ميزان آگاهي و هوشياري



· دگرگوني در شيوه خوابيدن . به دنبال اين موضوع، فرد از خواب آلودگي و  سنگيني خواب شکايت مي کند.



· تغييرات گفته شده در اين بيماري بسيار وسيع است. بيشتر اين تغييرات در صبحها و کمتر در شبها مي باشد.

· نقصان در حافظه کوتاه مدت و به ياد آوردن.

بدين صورت که فرد بيمار در شروع بيماري ناتوان است در به ياد آوردن وقايع و اتفاقات و در مراحل بعدي فرد گذشته خود را فراموش مي کند.



· تغيير در راه رفتن از ديگر علائم بيماري دليريوم است.

اين بيماران بسيار کند و سست و بي حال راه مي روند.



·        در اين بيماران تغييراتي در سيستم عصبي مشاهده شده است.



·        تغييرات در احساسات و خصوصيات به شکل:

o       اضطراب و نگراني

o       عصبي بودن

o       بي علاقه بودن و خون سردي

o       افسردگي

o       خوشحالي بيش از حد (به عبارت بهنر شنگولي!)

o       زودرنجي و کج خلقي



به طور خلاصه علائم اين بيماري که در دختر جواني يافت شده بود عبارت است از:  

او در تكاليف روزمره خود نيازمند توجه و تمركز بود و به طور كامل فاقد جهت‌يابي بود، در راه رفتن مشكل داشت، ساعتها براي برداشتن شئي كه وجود نداشت وقت صرف مي‌كرد و با افرادي كه حضور نداشتند سخن مي‌گفت. مسخ شخصيت نيز از ديگر علائم اين سندرم مي باشد كه در اين حالت فرد خودش را غيرواقعي، جدا از دنيا و ناتوان از تجربه هيجان احساس مي‌كند، اين حالت بسيار ناخوشايند است و مبتلايان ممكن است احساس كنند كه توسط يك ديوار شيشه‌اي از دنيا جدا شده‌اند و مردم ممكن است به صورت «آدمك مقوايي» توصيف شوند.



تغذيه در بيماران دليريوم

در اين بيماران بايد از رژيم کتوژنيک استفاده کرد. از آنجا که اين بيماران نسبت به گلوکز حساسند و مقاومت به انسولين دارند، پس انرژي مغز بايد چگونه تامين شود؟ در اين رابطه کلسترول و چربي غذا نقش اساسي را بازي مي کند.در رژيم کتوژنيک بايد 90% از کالري را به چربي، 5% را به کربوهيدرات و 5% را به پروتئين اختصاص داد.

مريم سجادپور

متخصص تغذيه